ازمیر و یونان
چند ساعت دیگر به جزیرهای در یونان، نزدیکترین جزیره به ترکیه، میروم و از آنجا میتوانم زادگاهم ، ازمیر را ببینم. این هم نزدیکترین و هم دورترین نقطهای است که من به کشورم میرسم، زیرا شما هر روز این سرزمین را میبینید و به شما یادآوری میکند که دیگر نمیتوانید برگردید.
اینجا جزیرهای است که من با خانواده و دوستانم ملاقات میکنم و میزم را بدون سرزمین وسیعی که آن را احاطه کرده، درست میکنم. همانند سالهای گذشته، ملاقات با آنها تجربۀ طاقتفرسایی خواهد بود، مانند سیاحت احساسات من در ساوانا.
دور از خانه، یاد گرفتهام که چگونه پرندگان درونی خود را ثابت، رام و به ظاهر در آرامش نگه دارم. اما وقتی مردم کشورم، با تمام سوالاتشان و ابراز احساساتشان، وارد فضای درونی من میشوند و شادی و اندوه را به ارمغان می آورند، موجودات درونی من بیدار میشوند، پرسه میزنند، پنهان میشوند، میترسند.
اکنون میفهمم که چرا افرادی که دور از خانه زندگی میکنند، هنگام دیدار با عزیزانشان که در وطن هستند، اغلب خالی و منجمد به نظر میرسند. به این دلیل است که پس از تجدید دیدار، من، این ضمیر نامساعد، باید پرندگان وحشی را دوباره جمع کنم، آنها را آرام کنم و دوباره آرامش را برقرار سازم. بازگشت به زندگی غیر قابل بیان ساوانا، تنها مکانی که پرندگان میتوانند در حاشیۀ جهان آرام باشند، زمان میبرد.
این کتاب پاسخ من به سوالی است که در سال ۲۰۱۶ در لندن پرسیدم: «چه کاری میتوانم برای شما انجام دهم؟» این کتاب تنها حرفهایی است که میتوانم با شما در میان بگذارم تا کمک کند علائم هشدار دهندهای را تشخیص دهید که نشان میدهد کشور در حال نابودی است، و وقتی این کتاب را خواندید چه اتفاقی برای من خواهد افتاد.
با این حال چنین واژههایی باید واقعاً بتوانند سرزمینی را که پشت سر گذاشتهام ارزیابی کنند و سپس آن را التیام دهند. باید راه بهتری از پر و بال دادن پرندگان احمقانه وجود داشته باشد. اما این کلمات از طرف من ادا نمیشود، منی که تنها در حاشیه نشستهام، بلکه از جانب «ما»یی است که در میانه میدان با هم در تلاش هستیم تا این مبارزه را به محفلی جهانی تبدیل میکنیم.
برگرفته از کتاب چگونه یک کشور را نابود کنیم
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم