نژاد برتر
در جوامع مختلف عقاید مختلفی وجود دارد. جایی که سیستم پادشاهی به طور جدی به رسمیت شناخته میشود، پادشاهان نسبت به افراد تحت سلطه خود، از نژاد برتری برخوردار هستند. تا این اواخر در همه جای دنیا، این گونه تصور میشد که مردها ذاتا از زن ها باهوش تر هستند؛ حتی شخص روشنفکری مثل اسپینوزا، به این دلیل با اعطای حق رای به زنان مخالفت میکند.
سفید پوستان باور به این عقیده دارند که مردان سفید پوست ذاتا نسبت به دیگران به خصوص سیاه پوستان برتری دارند، برعکس در ژاپن باور دارند که رنگ زرد بهترین رنگ پوست است. در هایتی جایی که مجسمه مسیح و شیطان را میساختند، مسیح را به رنگ سیاه و شیطان را به رنگ سفید درآورند. ارسطو و افلاطون، یونانیها را چنان از نظر ذاتی و فطری نسبت به بربرها بالاتر و برتر قلمداد میکردند که برده داری را مادامی که ارباب یک یونانی و برده یک بربر باشد، موجه میدانستند.
نازیها و قانون گذاران آمریکایی که قوانین مهاجرتی را وضع میکردند، نژاد نورس را نسبت به اسلاوها و لاتینها و دیگر سفید پوستان بالاتر میدانستند. اما نازیها تحت فشار جنگ به این نتیجه رسیده اند که به ندرت نژاد نورس اصیل در خارج از آلمان وجود دارد. نژاد نروژیها نیز با فنلاندیها در هم آمیخته شده است. سیاست نیز سرنخی برای برای تشخیص اصالت نژادی است. نورسهای اصیل عاشق هیتلر هستند، و اگر شما هیتلر را دوست ندارید، نشان دهنده نژاد غیر اصیل است.
اینها از نظر فردی که به اندازه کافی تحقیق و بررسی کرده است، یاوهای بیش نیست. در مدارس آمریکا، همه با پیشینه و اصل و نسب متفاوت، از نظام آموزشی یکسان برخوردار هستند، و کسانی که تخصصشان ،سنجش ضریب هوشی و توانمندیهای دانش آموزان است، نمیتوانند همانند دیگر نظریه پردازان نژادی، هیچ گونه تمایز نژادی قائل شوند.
در هر ملیت و قومی افراد باهوش و کند ذهن وجود دارد. در آمریکا احتمال موفقیت و رشد رنگین پوستان به دلیل جایگاه اجتماعی پایین تر آنها نسبت به سفید پوستان کمتر است. اما جایی که قابلیتها و تواناییهای ذاتی از تأثیرات محیطی جدا شود، هیچ گونه تمایزی بین گروههای مختلف وجود ندارد.
کل مفهوم نژادهای برتر صرفا افسانهای است که توسط خود برتر بینی افراطی صاحبان قدرت، شکل گرفته است. شاید روزی شواهد بهتری موجود شود؛ شاید دیر یا زود آموزگاران بتوانند اثبات کنند که یهودیها به طور متوسط، باهوش تر از غیر یهودیها هستند. اما تا کنون هیچ مدرکی دال بر این قضیه وجود ندارد. و هر ادعایی مبنی بر برتری نژادی باید کنار گذاشته شود.
نوعی بیهودگی خاصی در نسبت دادن نظریههای نژادی به جمعیت متنوع اروپا وجود دارد. در اروپا چیزی به نام نژاد خالص وجود ندارد. روسها ترکیبی از نژاد تارتار دارند. ژرمنها اکثرا اسلاوی هستند. فرانسویها ترکیبی از آلمانها، نژاد مدیترانهای و سلتها هستند.
انگلیسیها شاید بیشتر ازهمه آمیزش نژادی داشته باشند. هیچ مدرکی دال بر برخورداری از امتیاز خاصی به دلیل تعلق داشتن به یک نژاد خالص وجود ندارد. از جمله نژادهای خالصی که در حال حاضر وجود دارند، پیگمهها، هوتنتوتها، و بومیان استرالیا هستند ؛تاسمانیها که احتمالاً خالص تر بودند، منقرض شدهاند. از طرف دیگر یونان باستان، از آمیزش بربرهای شمالی و ساکنین بومی به وجود آمد؛ آتنیها و ایونیان که متمدن ترین نژادها بودند، بیشترین امتزاج و آمیختگی را داشتند. برتری و قابلیتهای فرضی خلوص نژادی، کاملا تخیلی به نظر میرسد.
ما بیشتر اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب در ستایش شکاکیت