در یک مباحثه جدلی باید حقیقت عینی را نادیده بگیریم یا بهتر بگویم باید آن را پیشامدی تصادفی تلقی کنیم و فقط به دفاع از موضع خود و تکذیب موضع طرف مقابل برآییم.
مباحثه جدلی
بدین منظور و در پی رعایت قوانین، نباید توجهی به حقیقت عینی داشت زیرا معمولاً آگاه نیستیم که حقیقت چیست و حق با کیست. همانطور که قبلاً اشاره کردم، اغلب فرد نمیداند که حق با اوست یا نه؛ معمولاً هر دو طرف بحث به خود باور دارند که این اشتباه است.
حقیقت در ژرفا نهفته است. در ابتدای هر بحث هر کدام از طرفین بر این باور است که حق با او است؛ در این بین هر دو مردد میشوند و حقیقت تا پایان بحث نامشخص میماند.
بنابراین، جدل ربطی به حقیقت ندارد، دقیقاً به همان اندازه که استاد شمشیر بازی در یک دوئل اهمیتی نمیدهد که حق با کیست. دوئل چیزی نیست جز حمله و دفاع. جدل نیز هنر شمشیربازی فکری است؛ و فقط با چنین طرز فکری است که میتوانیم آن را در شاخههای دیگر دانش بگنجانیم.
زیرا اگر حقیقت صرفاً عینی را به عنوان هدف خود در نظر بگیریم، به منطق صرف تنزل میابیم؛ و اگر فقط به گزارههای نادرست معطوف شویم، کاری سوفسطایی مآبانه انجام دادهایم. در هر دو صورت میبایست فرض را بر این بگیریم که از قبل بر آنچه درست و نادرست بود آگاه بودهایم، که به ندرت پیش میآید از قبل در مورد حقیقت برداشت درستی داشته باشیم.
بدین ترتیب مفهوم واقعی جدل همان چیزی است که ما شکل دادهایم: جدل عبارت است از هنر شمشیربازی فکری که برای به دست آوردن بهترین نتیجه در یک بحث استفاده میشود؛ هرچند عبارت مراء مناسبتر است، ولی صحیحتر آن است که آن را جدال مناقشهآمیز بنامیم.
جدل در این معنای لغوی هدفی جز تقلیل به نظامی قانونمند و جمعآوری و نمایش هنرهایی نیست که اکثر افراد وقتی به موقع بحث در میابند که حق با آنها نیست ولی همچنان سعی در پیروزی دارند، آنها را بهکار میگیرند.
از این رو، توجه به حقیقت عینی یا پیشرفت آن در علم جدل مصلحت نیست؛ زیرا وقتی افراد به دنبال چیزی جز پیروزی نیستند، برای آنها حقیقتی در ذات طبیعی جدل وجود ندارد. علم جدل به یک معنا از کلمه، عمدتاً طبقه بندی و تحلیل ترفندهای فریبکارانه به گونهای که طی یک بحث شناسایی و نقش برآب شوند. به همین دلیل است که جدل و نه حقیقت عینی باید به پیروزی بیانجامد، زیرا هدف اصلی آن نیز پیروزی است.
در این زمینه: منطق و جدل
برگرفته از کتاب هنر بحث و جدل