ری کاس و جان کیج
در سال 1983، ری کاس از جان کیج برای مشارکت در کارگاه اُکتبر مونتین لیک ویرجینیا دعوت کرد. این مرکز در منطقهای کوهستانی و سرسبز در شهرستان گلیز واقع در ویرجینیای جنوب غربی قرار گرفته است. کاس به عنوان استاد هنر در این مرکز، برنامههای بینارشتهای مونتین لیک در 1980 را سازماندهی کرده بود، که در ابتدا شامل سمپوزیوم نقد هنر سالانه، کنفرانسهای هنرمندان و کارگاههای استودیویی بود.
کارگاه 1983، به عنوان یک اکتشاف مشترک و تقاطع بینارشتهای محیط زیست محلی برنامهریزی شده بود. کاس از کیج، به عنوان یک متخصص قارچشناس و یک پایهگذار انجمن قارچشناسی نیویورک دعوت کرد تا یک شکار قارچ را به همراه اورسون میلر، قارچشناس محلی، هدایت کند. همچنین نمایشی از چاپهای اخیرش در کراون پوینت پرس و سخنرانیای پیرامون آن نیز برگزار کردند. این امر باعث پیشنهاد برگزاری نمایشگاه دیگری از آثار چاپی او تحت عنوان آنجاکه آر= ریوآن-جی و طراحیهای پیرامون سنگهایش شد.
دیدن این آثار و آگاهی از علاقمندی کیج به سنگها، کاس را برآن داشت تا به کیج، پیشنهاد نقاشی کردن پیرامون سنگها، با استفاده از سنگهای بسیار بزرگتر یافت شده در نزدیک رودخانه نو را بدهد. با وجود علاقمندی، امّا کیج مردد بود که آیا دانش کافی از رسانه برای درگیری در چنین کاری را دارد. حتی پس از شروع طراحی پیرامون سنگها، او همچنان محتاطانه درباره مفاهیم مهم نقاشی، یعنی ثبتش از ژست خودبیانگری و درهم آمیختگیاش با ایدههای نبوغ و شاهکار، صحبت میکرد.
با این حال، کاس در طول اوقات فراغتشان، کیج را به سمت رودخانه معروف ریپلمید، به واسطه فراوانی صخرههای پوشیده از آب و مدور آنجا، میکشید و در آنجا کیج مشتاقانه تعدادی سنگ انتخاب میکرد که کاس آنها را برای او به استودیو باز میگرداند.
روز بعد از پایان کارگاه، کاس استودیویش را برای برای کیج آماده کرد، مکانی که او هرچیزی که کیج بدان برای انجام یک «تجربه نقاشی» نیاز داشت را فراهم ساخته بود که شامل تقریباً 60 سنگ منتخب کیج از رودخانه نو و طیف گستردهای از رنگهای آبرنگ، کاغذها و قلموها میشد.
پس از اینکه کاس کاربرد مواد را به کیج نشان داد، او برای تعیین اینکه از چه سنگی استفاده کند و در کجا قرار بگیرند، شروع به مشورت گرفتن از نمودارهای اعداد ئی چینگاش کرد. پس از نقاشی پیرامون تعدادی از سنگها، کاس او را با آبرنگ که لایهای شفاف و یکپارچه ایجاد میکرد، آشنا ساخت، چنانچه کیج با مهارت و تمرکزش در کار با آبرنگ، کاس را تحت تأثیر قرار داد.
برمبنای موفقیت «تجربه نقاشی» در سال 1983، کاس مجدداً از کیج برای کارگاه تمام عیار سال آینده دعوت کرد. هرچند شرایط پیش آمده منجر به لغو آن تا سال 1988 شد، که در آن سال این کارگاه برای 3 تا 10 آوریل دوباره برنامهریزی شد. کیج در این کارگاههای دو هفتهای مونتین لیک، دو بار دیگر در سالهای 1988 و 1990 نیز شرکت کرد، که در طول این دورهها، بیش از 100 نقاشی ایجاد کرد.
در شروع کارگاه 1988، کیج ابتدا با ایده کاربست قلمو معذب بود. امّا پس از دیدن یک نقاشی انتزاعی کوچک توسط تام ماریونی که با یک قلمو از پَر کار شده بود، او درخواست کرد تا قلموهای پَردار مشابهی در کارگاه برایش فراهم شود. او در طول کارگاه هفتگی مونتین لیک، چهار مجموعه نقاشی انجام داد؛ برای سه تای اول از پَر استفاده کرد و برای چهارمی از با غلبه بر محافظهکاریش از قلمو بهره گرفت.
کاس در کارگاه 1988، برای کیج یک استودیو بزرگ، شامل میزهای کار متعدد و فضای کف زمین برای نقاشی فراهم ساخته بود. همچنین یک صد و سی و یک سنگ در اندازههای مختلف، تمیز و مرتب روی نیمکتهای مقابل دیوار قرار گرفته بودند و با درنظرگیری نیاز کیج به صفی طولانی از مواد، برای انتخاب به وسیله ئی چینگ، کاس شش غتلک، هشت دسته کاغذ، چهل قلموی پَر، و یک پالت از سی و سه رنگ، شامل 7 رنگ خاکی یا خاکستری نیز فراهم ساخت، که تمام آنها از جمله سنگها، شمارهگذاری شده بودند تا کیج بتواند از آنها از طریق عملکردهای شانسی انتخاب کند.
ما بیشار اینجا در این مورد مطلب را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب جهان تجسمی جان کیج