دولت غیر توسعه گرا
تاریخ سیاسی ونزوئلا از قرن نوزدهم تا اواسط قرن بیستم را میتوان به سادگی به عنوان یک تاریخ شورش، طغیان، کوالیسهای منطقهای و رژیمهای دیکتاتوری نظامی درنظر گرفت، رژیمهایی که برجستهترین و آخرین مورد آنها، حکومت ژنرال جومز میان سالهای 1909 و 1935، و ژنرال مارکوس پرزجیمنز میان سالهای 1948 و 1958 بود (Levin, 1989; Kornblith, 1991). به اقتصاد عمدتاً کشاورزی و نسبتاً راکد ونزوئلا در زمان استقلال در سال 1830، از طریق پیدایش اقتصاد صادراتی قهوه در میانه قرن نوزدهم، تکانهایی داده شد.
امّا این رشد صنعت نفت از دههی 1920 بود که جامعه ونزوئلا را از طریق «از بین بردن کشاورزی، برانگیختن مهارتهای داخلی گسترده، و تامین بودجه یک دولت فعال» متحول ساخت (Levine, 1989 :250). این توسعهها، تغییر اساسی سیاسی و مدنی را برانگیختند، تغییری که نخبگان اقتصادی و اجتماعی را به وحشت انداخت و در نتیجه آنها کوشیدند تا آن را سرکوب سازند.
به طور خاص، تغییر مزبور رشد اتحادیههای تجاری قدرتمند (اگرچه آنها به شدت سرکوب شدند) و دیگر سازمانهای متعلق به جامعه مدنی را باعث شد. برخی آزادیها تحت حکومت مدینا از 1943، به پیدایش حزب Accion Democratica، (AD) منجر شد، حزبی که با کمک افسران جوان ارتش، رژیم را ساقط نمود و دمکراسی را برقرار ساخت، امّا فقط به مدّت سه سالی که Trienio نامیده میشود.
در طول این سه سال، حزب AD به لحاظ سیاسی حداقل در شرایط رسمی دمکراتیک، تا حد زیادی شکستناپذیر بود و از اینرو (آنچنان که معلوم گردید، به طور ناآگاهانه) بدون مشاوره یا مصالحه، همچون یک حزب مسلط، به منافع ریشهدار و قدیمی مستقیماً حمله میکرد.
سیاستهای اصلاح آموزشی انجام شده توسط حزب مزبور به نفع دهقانان، کارگران و بر ضد کلیسا، بسیاری از منافع تثبیتشده زمینداران روستایی، شرکتهای نفتی و کلیسا را هم به طور عینی و هم به شکل نمادین مورد تهدید قرار داد (Karl, 1986 :72-6). این امر منجر به ایجاد یک مخالفت محافظهکارانه به خصوص در قالب کمیته سازمان مستقل سیاسی انتخاباتی (COPEI) شد و در نوامبر 1948 سرانجام یک کودتای نظامی را باعث گردید.
این کودتا یک دهه دیگر حکومت نظامی وحشیانه تحت رهبری ژنرال مارکوس پرزجیمنز را بنیاد نهاد، حکومتی که مبادرت به لغو اصلاحات مهم در سیاست دورهی Trienion نمود. امّا در طی دهه بعد، علیرغم سرکوب شدید اعمال شده از سوی دستگاههای امنیتی، دوباره انباشتی از مخالفتها، از جمله از سوی کلیسا کاتولیک شروع شد.
این مخالفتها منجر به اعتراضات و تظاهرات مهمی شد و سرانجام رژیم نظامی را در ژانویه 1958 ساقط کرد و نظام دمکراتیکی را به وجود آورد که تا زمان کنونی ادامه یافته است.
برگرفته از کتاب دولت های توسعه گرا
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم