دولت های انحصاری
هر چند این روابط میتواند دولتهای وابسته را در نظام دولتی بینالمللی محافظت نماید اما تغییرات در اتحادهای بینالمللی میتواند دولتهای مزبور را در معرض تصمیمات سیاسی نامطلوبی قرار دهد که فراسوی مرزهایشان اتخاذ شدهاند.حمایت ]خارجی[ ممکن است در طی زمانهایی که قدرتهای اصلی درگیر در جنگ هستند یا با چالشهای داخلی اضطراری درگیرند، یا درصدد ایجاد توازن در قدرت بهنفع یکی دیگر از متحدانشان هستند، کاهش یابد.
بهعلاوه دولتهای وابسته زمانیکه حمایت خارجی کمتری دریافت میکنند نسبت بهزمانی که گروههای نظامی شورشی درون مرزهایشان درصدد براندازی آنها هستند آشکارا وضعیت نامطلوبتری دارند.
حمایت خارجی حتی میتواند در مواجهه با مخالفت داخلی قدرتمند عقبنشینی کند به خصوص حمایت مداوم از رژیم مستقر میتواند بهنحو بالقوه یک بدیل رادیکالتر را موجب شود که احتمالاً تهدید بزرگتری برای همپیمانان خارجی رژیم قبلی است. لذا سطحی بالا از وابستگی میتواند در مواقع برخوردها و بحرانها آشکار، نتایج زیانبخشی بهبار آورد.
نظریهپردازان اجتماعی برای مدتی طولانی بر این باور بودهاند که دولتهایی که با حاکمیت انحصاری و تمرکزگرایی شدید در قدرت مشخص میشوند در برابر چالش و حمله آسیبپذیرند. مورد اظهار داشته است که متمرکز شدن قدرت در چین منجر به این شده است که دولت در برابر شورش دهقانی آسیبپذیرتر از هند شود. تیلی استدلال میکند که شاید بزرگترین عامل واحد در برانگیختن انقلابها و خشونت جمعی متمرکز شدن گسترده قدرت در دولتهای ملی باشد.
اسکاچپول تحلیل مشابهی درباره دولتهای فرانسه، روسیه، و چین که متمرکز و نسبتاً مستقل از طبقات مسلط بودند ارائه میکند، دولتهایی که بهگونهای هماهنگ بودندکه مازاد بیشتری را به زور تصاحب کنند. هر سه این دولتها از طریق انقلابها فرو افتادند.
در این زمینه: ایدئولوژی و انقلاب اجتماعی
برگرفته از کتاب مطالعه تطبیقی انقلاب های اجتماعی