آفریقا و توسعه
اکنون تقریباً اجماعی جهانی در این مورد وجود دارد که رکود عمومی، اگر نگوئیم سطوح منفی توسعه، در قارهی آفریقا از دههی 1970 پیوسته با فقر گسترده و شدید، نابرابریهای عظیم، زوال و نقصان زیربناها، بیکاری فراوان، فساد بیمارگونه و عدم ثبات سیاسی مزمن بوده است. اگرچه برخی نشانهها از پیشرفت کل قاره در اواخر دههی 1990 حکایت داشتند
آنچه در قالب موسوم میزان رشد تولید ناخالص ملی (GNP) مورد سنجش قرار گرفته، از تداوم این واقعیت پرده برمیدارد که در خلال سی سال آخر قرن بیستم، موفقیّت فعالیتهای توسعهای در آفریقا دچار تزلزل شده است.
سهم این قاره در تولید GNP در جهان و نرخهای رشد و مصرف سرانه آن، کاهش یافته است همانطور که سهم آن در تجارت جهانی و از سرمایهگذاری در جهان سوم کم شده، در حالی که سطوح بدهی این قاره بالا رفته است.
کم کردن هزینههای بهداشتی و آموزشی موجب کاهش در ثبتنامه در مدارس و افزایش میزان سوء تغذیه و نرخ مرگ و میر کودکان زیر پنج سال شده است.
سوابق حقوق بشر در این کشورها وحشتناک بوده است. به لحاظ سیاسی، توجه به سلطه ارتش یا حاکمیت استبدادی یک حزب واحد، با وجود فرایندهای اخیر دمکراتیزاسیون که به اعتقاد بسیار صوری و بسیار دور از آن بودهاند که تثبیت و پابرجا شوند. در بسیاری موارد نشاندهندهی آن چیزی است که به عنوان «شبه دمکراسی» مورد اشاره قرار گرفته است.
احتمالاً در هیچ جایی به اندازه آفریقا مشخص ساختن اینکه چرا سیاست تا این اندازه هم متکی بر رشوه و هم اغلب بسیار بیرحم بوده و اینکه چرا شکلگیری دولت اینقدر آشفته بوده، و در نتیجه چرا عملکرد توسعه اینقدر ضعیف بوده است، اهمیت ندارد.
امّا به همان اندازه در هیچ جایی به اندازه آفریقا، یافتن یک نظریه منسجم و معقول در مورد رابطه سیاست، جامعه، دولت و کارکردش یا شکستاش در امر توسعه مشکل نبوده است دیگر ناظر برجسته دولت آفریقایی به تأکید متذکر شده است که دولت پدیدهای بود که: «دهقانان از آن اجتناب میکردند؛ کارگران شهری از آن متنفر بودند، افراد نظامی آن را نابود میکردند، کارمندان دولت آن را غارت مینمودند و دانشگاهیان در مورد نتایج کوتاه و بلندمدّت حاکمیتاش میاندیشیدند.
هیچ تردیدی در مورد اهمیت دولت در آفریقا هم به عنوان یک پدیدهی تجربی و هم به عنوان یک مقوله تحلیلی نمیتوانست وجود داشته باشد با این همه، براساس یک گرایش غیرعادی به تقدیر، به همان اندازه که مفهوم دولت در میان آفریقاشناسان محبوبیت بیسابقهای یافت، واقعیت آن، به نظر میآمد درون تعداد زیادی گونههای ضعیف که بیشتر قسمتهایشان به عنوان قسمتهای نقضکننده قانون مقولهبندی میشدند مضمحل شده است.
برگرفته از کتاب دولت های توسعه گرا
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم