سنت بریتانیایی تجربهگرایی با دیوید هیوم اسکاتلندی به نقطه اوج خود میرسد. دیوید هیوم در دوران روشنگری زندگی میکرد و در قیاس با همعصران خود در گسترش برنامههای این دوران مشارکت مؤثرتری داشت.
هیوم
دیوید هیوم فقط به دنبال از بین بردن تعصبات با استفاده از عقل نبود، بلکه وی به نام تجربه به هر تعصبی که عقل با آن خود را فریب میداد نیز حمله میکرد.
- دیوید هیوم با کتابش با عنوان «کاوشی در خصوص فهم بشری» به صورت بنیادی، پیامدهای آنچه که تجربه از لحاظ فلسفی به ما میآموزد را نتیجه گیری کرده است. در هر حال از آنچه که متافیزیک کلاسیک تا آن زمان به عنوان شناختی مطمئن ارائه نموده، چیز زیادی باقی نمانده بود.
با این همه نزد دیوید هیوم بحث پاکسازی متافیزیک مطرح نبود. بلکه وی انتظار داشت با پرداختن به فلسفه بتواند، بیشتر دیدی جدید نسبت به جهان و همچنین ابزاری برای تغییر زندگی خود بیابد. دیوید هیوم در سال 1711 چهار سال پس از اتحاد انگلستان و اسکاتلند در ادینبرا در یک خانواده اصیل اسکاتلندی به دنیا آمد و تحت تربیتِ سختگیرانه مذهبی قرار گرفت، تربیتی که متعهد به روح کالوینیسم بود.
- وی در ناحیه کوچکی واقع در جنوب شرقی اسکاتلند به نام ناینولز، بزرگ شد. در این منطقه اثرات بسیار عمیقی از کالوینیسم اسکاتلندی که در قرن شانزدهم میلادی توسط جان ناکس رواج یافته بود، وجود داشت.
اعتقاد به اینکه «شر» به طور عمیقی در انسان ریشه دارد، جزئی از اصول این مکتب محسوب میگردید. خدای کالوینیستها، خدای بسیار سختگیری بود که برای یافتن پنهانیترین مخفیگاههای گناه انسانی، خواستار کنترل نفس و کاوش مدام در روح میشد.
برای دیوید هیوم جوان کاوش در روح به یکی از عادتهای روزانه، اما عذاب آور تبدیل شده بود. وی همچنین به عقل به عنوان مرجعی مینگریست که مدعی نشان دادن مسیر درست به ماهیت و طبیعت انسانی بود. با این وجود برای دیوید هیوم نادیده گرفتن ماهیتِ خود و تمایلات موجود در آن دشوار بود. احساسی ناخوشایند در مورد اینکه اعتقادات مذهبیِ وی، برای ماهیت انسانی نقش شاگرد یک مدرسه را در نظر میگیرند، خیلی زود نمایان شد.
به این ترتیب دیوید هیوم همواره درگیر انتظاراتی بود که از وی وجود داشت. هنگامی که دیوید هیوم در سن پانزده سالگی برای تحصیل در رشته حقوق به ادینبرا فرستاده شد، با اکراه آن را پذیرفت. ادبیات و فلسفه در حقیقت موضوعات مورد علاقه وی محسوب میشدند.
دیوید هیوم از مطالعه آثار نویسندگان دوران باستان نه تنها از لذت «زیباییشناختی» بهره برد، بلکه به آرمان آرامشِ روح نیز پی برد، موضوعی که از نظر مکاتب فلسفی اواخر دوران باستان، به ویژه از نظر رواقیون به عنوان کمالِ سعادت مطرح بود. با این وجود نه ریاضت طلبی مسیحی و نه شکیبایی دوران باستان نتوانستند دیوید هیوم را با خویشتنِ خود آشتی دهند. وی همواره مبتلا به افسردگی و اختلالات «روانتنی» بود.
در سال 1729 دیوید هیوم تحصیلات خود را نیمه تمام رها کرد و به زادگاهش بازگشت و فقط گاهی اوقات برای درآمدزایی به کاری موقت مشغول میشد. دیوید هیوم هرگز شغل ثابتی را نپذیرفت و ثروت پدری برای وی آزادی و عدم وابستگی لازم برای دنبال کردن علایق فلسفیاش را فراهم آورد. اما اعتقاد هیوم به کالوینیست همچنان ادامه داشت و سبب شد تا وی نظم کاری شدیدی را به وجود آورد و در سرمایهای که در اختیار او قرار داشت، صرفه جویی نماید.
در این زمینه: مفهوم ماکیاولیسم
برگرفته از کتاب: عمارت فلسفه