هیتلر در یادداشت معروف خود مربوط به تابستان سال 1936 نه تنها تصمیم اساسی خود برای آغاز یک جنگ و برنامۀ زمانی آن را علنی نمود، بلکه شواهد بیشتری از قدرت تأثیرگذاری جهانبینی خود نیز ارائه داد.
مبارزه و رهبری
هیتلر بر طبق الگوی تفکر موجود در «نبرد من»، سیاست را به منزلۀ «رهبری و سیر مبارزۀ تاریخی ملتها بر سر زندگی» توصیف کرد و «هدف از این مبارزات را تأیید و اثبات دازاین» دانست. تصویر دشمن نیز همان تصویر شناختهشده بود: «از زمان وقوع انقلاب فرانسه، جهان با سرعت فزایندهتری به سوی یک درگیری جدید سوق داده میشود که افراطیترین راهحل آن بلشویسم است، بلشویسمی که محتوا و هدف آن تنها از بین بردنِ لایههای پیشروی اجتماعی بشریت و جایگزینی آنها با یهودیتِ در سطح بینالمللی گسترش یافته است.
- از زمانی که مارکسیسم با پیروزی در روسیه، یکی از بزرگترین امپراتوریهای جهان را به عنوان مبنایی برای عملیاتهای بعدی خود در اختیار گرفته است، چنین مسئلهای به یک مسئلۀ تهدیدآمیز بدل گشته است».
اما در اروپا «در حال حاضر تنها دو کشور وجود دارند که میتوانند در برابر بلشویسم ایستادگی نمایند: آلمان و ایتالیا. سایر کشورها یا بهواسطۀ شیوۀ دموکراتیک خود تضعیف شدهاند، به مارکسیسم آلوده گشتهاند و به این ترتیب در آیندهای قابل پیشبینی دچار فروپاشی خواهند شد یا تحت سلطۀ حکومتهای مقتدرتر قرار خواهند گرفت، کشورهایی که قادر به انجام جنگی امیدبخش علیه روسیه نیستند.
اگر به غیر از آلمان و ایتالیا کشوری دیگر مطرح باشد که بتواند در برابر این تهدید جهانی ایستادگی نماید، آن کشور ژاپن خواهد بود؛ با این همه به آلمان به عنوان کانونِ جهان مغربزمین در برابر حملات بلشویکها نگریسته خواهد شد». با این حال به عقیدۀ هیتلر «آلمان موظف است، به هر طریقی از موجودیت خود در برابر این فاجعه محافظت نماید.
- در قیاس با ضرورت دفاع در برابر این تهدید سایر ملاحظات بیاهمیت تلقی میشوند، چون پیروزیِ بلشویسم بر آلمان نه به یک معاهدۀ ورسای، بلکه به یک نابودی قطعی و حتی از بین رفتن ملت آلمان منجر خواهد شد».
هیتلر از همۀ این موارد نتیجهگیری کرد که «میزان و سرعت بهرهبرداری نظامی از نیروهای ما را نمیتوان به اندازۀ کافی بزرگ و سریع گزینش نمود. اگر نتوانیم ارتش آلمان را در کوتاهترین زمان از نظر آموزش، تشکیلات و تجهیزات و بهویژه از لحاظ ذهنی، به اولین و قدرتمندترین ارتش جهان تبدیل کنیم، آلمان شکست خواهد خورد.
بنابراین میبایست همۀ خواستههای دیگر بدون هیچ قید و شرطی، تابع این وظیفه باشند. حتی اقتصاد نیز صرفاً از این یک وظیفه برخوردار است. در مورد اقتصاد نیز میبایست نظیر تسلیح سیاسی و نظامی و همچنین بسیج ملت ما، اتفاق مشابهی روی دهد و آن هم با همان سرعت و با همان قاطعیت و در صورت لزوم با همان بیپروایی و بیرحمی».
در این زمینه: امپراتوری هیتلر
برگرفته از کتاب جهان بینی آدولف هیتلر