اکثریت عمده روحانیت از جمله بالاترین رده‌های آنان روحانیت شیعه و حکومت پهلوی - نشر پیله

روحانیت شیعه و حکومت پهلوی

کتاب مطالعه تطبیقی انقلاب های اجتماعی
Rate this post

از 15 سال قبل از منازعه‌های انقلابی، سیاست‌های دولتی تاثیر نامطلوبی بر پایگاه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی روحانیت در ایران گذاشت. تعداد طلاب دینی، افراد مسجد رو، و کمک‌های مالی به مساجد همگی در حال کاهش بودند. در نتیجه بسیاری از روحانیان به‌نحو فزاینده‌ای برای بقاء به موسسات حکومتی مختلفی از جمله ساواک وابسته می‌شدند. به‌ علاوه خط مشی سیاسی روحانیان از انسجام درونی کافی برای بسیج جمعیت علیه رژیم برخوردار نبود، هرچند بیشتر آن‌ها به‌نحو نامطلوبی از سیاست‌های حکومتی تاثیر پذیرفتند. اکثریت عمده‌ای از روحانیان بر اساس هر ]معیار سهل‌گیرانه[ تصوری، انقلابی نبودند. اقلیتی کوچگ از روحانیان از سلطنت حمایت می‌کردند و از میان آن‌ها بیش از یکصد نفر پس از انقلاب خلع لباس شدند.

روحانیت شیعه

اکثریت عمده روحانیت از جمله بالاترین رده‌های آنان در مراکز مذهبی قم و مشهد، میانه‌رو بودند و به انقلاب علاقه‌ای نداشتند. با این همه، این رده روحانیت نقش مهمی در طول مراحل اولیه منازعه‌های انقلابی بازی کرد. آن‌ها از وجهه‌ای ملی برخوردار بودند و می‌توانستند شبکه‌های مسجد محور را برای آیین‌های مذهبی و عزاداری که در تقویم سالیانه تعداد آن‌ها به حدود یکصد مورد می‌رسید، فعال نمایند. در فقدان گزینه‌های دیگری برای بسیج، روحانیان میانه‌رو نقشی مهم در بسیج عمومی در مرحله اول ناآرامی‌ها ایفاء کرد. به ‌علاوه، شبکه‌های مسجد محور آن‌ها امن‌ترین مکانی بودند که مردم می‌توانستند بسیج شوند و از سرکوب حکومتی نسبتاً در امان بمانند. فقط اقلیتی از روحانیت حامی آیت‌الله خمینی و علاقمند به سرنگونوی سلطنت بودند.

هر چند این روحانیان در مراحل نهایی منازعه‌های انقلابی نقش حیاتی داشتند، اما ادعاهای آن‌ها در مورد اهمیت‌شان به‌شدت اغراق‌آمیز است. برخی تحلیلگران در راستای بیانیه‌های صادر شده از سوی کسانی که اکنون در قدرت هستند، بیان کرده‌اند که روحانیانی که حامی آیت‌الله خمینی بودند فعالیت‌های سازمانی‌شان را مخفیانه انجام می‌دادند.

در حالی‌که حقیقتی در این موضع وجود دارد، اما در واقعیت تعداد این روحانیان بسیار کم بود و آن‌ها آغاز کننده بسیج علیه حکومت تا زمانی که تعدادی دیگر از گروه‌ها و دسته‌های عمده چنین اقدامی انجام دادند، نبودند. روحانیت حامی آیت‌الله خمینی در چند شهر معدود متمرکز بودند، در حالی‌که مبارزات انقلابی به‌ وسیله جمعیتی در سراسر کشور، در جاهایی که این روحانیان حضور نداشتند یا حضور اندکی داشتند به وقوع می‌پیوست. مرور مختصری که در ادامه می‌آید و به برجسته ساختن مشارکت‌های روحانیت در انقلاب می‌پردازد، با بیان آن سیاست‌های دولت آغاز می‌شود که تاثیر نامطلوبی بر روحانیت داشتند.

مخالفت سیاسی روحانیت شیعه با حکومت به زمان اوایل دهه 1960، یعنی زمانی بر می‌گردد که سیاست‌های حکومت به‌طور قابل ملاحظه‌ای بر روحانیت تاثیر نهاد. یک دهه پیش‌تر تعداد اندکی از روحانیت سیاسی‌شده به مخالفت با شاه در مواجهه او با ملی‌گرایان به رهبری نخست‌وزیر مصدق پرداختند، اما اکثریت روحانیت در آن مقطع غیرسیاسی باقی ماند. در طی این منازعه‌ها، بالاترین مقام مذهبی در کشور یعنی آیت‌الله بروجردی، از شاه در مقابل مصدق حمایت کرد و از بازگشت شاه به ‌سلطنت استقبال نمود.

اما تغییرات در سیاست‌های حکومت در پایان دهه 1950 صحنه را برای چالش با روحانیت آماده کرد. در می‌1961 شاه فرمان یک برنامه گسترده اصلاحات را صادر کرد، برنامه‌ای که از جمله شامل اصلاحات ارضی و انحلال مجلس تحت سلطه زمین‌داران بود. اکثریت روحانیت در مقابل لایحه‌های مربوط به اصلاحات ارضی موضع گرفتند زیرا هم دارایی‌های مربوط به مساجد و هم دارایی‌های مربوط به برخی روحانیان را به شکل جدا گانه کاهش می‌داد. اصلاحات ارضی و لوایح دیگری همچون حق رأی به زنان، بعداً در برنامه‌ای که شاه آن را “انقلاب سفید” نامید، جمع شد.

روحانیت در واکنش به انقلاب سفید دچارتفرقه شد. فقط اقلیتی کوچک که پیوندهایی با حکومت داشتند در عمل به‌طور کامل از شاه حمایت کردند. در حالی‌که اکثریت روحانیت هم با اصلاحات ارضی و هم با رأی‌دادن زنان به مخالفت برخاستند. در برخی قسمت‌های کشور به‌ویژه آذربایجان، اصفهان، و کرمان، اصلاحات ارضی در کانون امور مورد توجه آن‌ها قرار داشت، زیراخود روحانیان، در کنارمساجد و موسسات مذهبی، در معرض از دست دادن زمین‌های‌شان به موجب اصلاحات پیشنهاد شده بودند.

برخی روحانیان برجسته نظیر آیت‌الله شریعتمداری و آیت‌الله گلپایگانی حق‌رأی زنان را غیر قابل قبول اعلام کردند و به‌ویژه خواهان آن شدند که شاه این اصلاحات پیشنهادی‌اش را کنار بگذارد. با این همه، روحانیان به‌خصوص آیت‌الله طالقانی، از اساس موضع متفاوتی گرفتند، به انتقاد از دیکتاتوری شاه و قوانین کاپیتالاسیون پرداختند و به طرفداری از برقراری عدالت برای فقرا برخاستند.

در این زمینه: دولت های به شدت انحصاری

برگرفته از کتاب مطالعه تطبیقی انقلاب های اجتماعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *