گفتمان فمینیستی
در خصوص روشمندی فمینیسم دینی، ابتدا باید یادآور شد که این اتفاق زمانی افتاد که نخست دو مرحلهی نقد و بازنگری تاریخی صورت پذیرفت، و در نهایت ساختارهای الهیاتی مورد توجه الهیدانهای فمینیست قرار گرفت. از این رو، ایشان توانستند با به کارگیری روشها در دو مرحلهی پیشین و ابتکاراتی که خود به خرج دادند، در این حیطهی جدید ورود پیدا کنند. به واسطهی این کوششها گسترهی وسیعی از آثار دربارهی تفسیر زنانهنگر کتاب مقدس، مطالعات تاریخ دین، الهیات و معنویت به صورت زنمحور شکل گرفت. با استفاده از این روش جدید، اکنون مطالعهی فمینیستی دین، وجه علمی به خود گرفته و قابل طرح در محافل علمی است.
الهیات فمینیستی در روش خود به ارزیابی تنوع رویکردها میپردازد، موقعیتهای اجتماعی متعددِ نمونههای مورد بررسی خود را تصدیق میکند و به این ترتیب، به واسطهی این تکثرگرایی دارای غنایی در دیدگاههای مطرح شده میشود. در این روش، از رویکردهای سایر حوزههای مطالعات فمینیستی مانند روانشناسی، جامعهشناسی و انسانشناسی استفاده میشود. در خصوص بررسی فمینیستی کتاب مقدس، پس از بهره بردن از رویکرد نقد تاریخی، در صدد واکاوی محتوا و تصاویری بر آمدند که کتاب مقدس از زنان ارائه داده است و سپس به تفسیر فمینیستی آن مضامین پرداختند.
در نتیجهی چنین مطالعهای، متفکران به دستآوردهای جدیدی دربارهی نقش زنان و چگونگی جایگاه آنها از دیدگاه نویسندگان کتاب مقدس رسیدند که بیانگر اهمیت مقام زنان بوده است و متاسفانه در طول تاریخ به دلیل غلبهی فرهنگ مردسالارانه، مورد غفلت قرار گرفته بود. اما نکتهی مهم از منظر فمینیستی آن است که این نگرش مردمحور، ذاتی کتاب مقدس نیست، بلکه امری فرهنگی است که میتوان با بازتفسیر زنانه، نگاه جدیدی ارائه داد.
در نتیجه، روشی که در این حیطهی جدید به کار گرفته میشود، تلفیقی از رویکردها است، چراکه با توجه به لایههای مختلف موجود در مطالعهی الهیات و جهت بررسی و تفسیر هرچه بهتر و دقیقتر حوزههای مختلف دین، متفکران نیازمند بهرهگرفتن از دانشهای متنوع در این زمینه هستند. با توجه به مباحث مطرح شده، میتوان به این نتیجه دست یافت که فلاسفهی دین فمینیست مباحث مربوطه را در سه محور مورد مطالعه قرار میدهند:
- بازنگری تاریخ ادیان و یافتن نمونههایی از نمادها، مفاهیم، مناسک یا عبادات خاص که به نوعی در ارتباط با توانایی و تجربیات زنان هستند اما در طول تاریخ نسبت به آنها بیتوجهی شده است و اکنون این متفکران اقدام به بازسازی این موارد کردهاند.
- واکاوی تاثیرات به کار بردن اوصافی که دربردارندهی محتوای جنسیتی دربارهی خداوند هستند که به صاحبان قدرت دینی، اقتدار میبخشند و نقد و اصلاح آنها.
- تمرکز بر الگوهای مختلف اندیشهی زنان در ایمانهای گوناگون جهت رسیدن به مفاهمهی زنان مومن در ادیان جهان که ناظر بر فمنیسم جهانی است.
نکتهی دیگری که باید در خصوص فمینیسم دینی و الهیات فمینیستی بدان توجه کرد وجوه اشتراک و افتراق میان دیدگاههای الهیات فمینیستی است. به این معنی که با تنوعی مواجه هستیم که در دیدگاههای مختلف متفکران این حوزه به دلیل تجارب مختلف و خاصی که خود درگیر آن بودهاند، وجود دارد و باعث بروز تفاوتهایی در عین اشتراک شده است. برای مثال، سارا رادیک و بانی لیمرمکلمور بر تجارب مادری در اخلاق و الهیات علاقمند تمرکز کردهاند.
کاترین ربوزی ابعاد مقدس کارهای خانه را بررسی میکند و ریتا بروک نسبت به سوءاستفادههای جنسی و تاثیری که بر الهیات مسیحی میگذارد حساسیت نشان میدهد. تجارب همجنسگرایانه، ماری هانت و کارتر هیوارد را به خود مشغول داشته است. این نمونهها، تنوعی را که الهیات فمینیستی به واسطهی تجارب مختلف درگیر آن است را نشان میدهد. حتی زمانی که برخی ادعا کردند که فمینیسم تنها ابعاد تجربی زنان سفید پوست را دربرمیگیرد، الهیات فمینیستی کوششی را برای گردآوردن تجارب تمامی زنان آغاز کرد. با اینکه زمان زیادی از چنین جنبشهای آزادیبخشانهی زنانهنگر نگذشته است، اما با آگاهی بخشی هرچه سریعتر و عمیقتر زنان، موفق شدند که این تجارب مختلف را جمعآوری و دیدگاههای خود را در عرصههای مختلف بیان کنند.
با وجود چنین تفاوتهایی، میتوان نقاط مشترکی را نیز در دیدگاههای الهیات فمینیستی یافت و یکی از این اشتراکات از دل همین تنوع تجارب در میآید. الهیدانان فمینیست بر این باور هستد که موقعیت اجتماعی خاص افراد بر تجارب دینی آنها تاثیر میگذارد و در واقع، دیدگاههای الهیاتی، دیدگاههای صرفا انتزاعی، جهانی، عمومی و فارغ از پیشفرضهای متفکر نیستند.
حتی این دیدگاهها غالبا منافع شخص را برآورده میسازند. نقطهی اشتراک دیگر، انتقادی است که به الهیات مردمحورانهی حاکم بر ادیان دارند و آنها محکوم ساختند که با چنین الهیاتی، نه تنها به زنان ظلم شده است، بلکه اساسا باعث اوضاع نابسامان جهانی مانند فقر، جنگ و مشکلات محیط زیستی شدند.
بنابراین، برای اصلاح روش مدیریتی، باید الهیات بر اساس نگرشهای زنانهنگر بازنگری شود: «حرکت از سلطه و تعالی به تعامل و حضور فراگیر». بیشتر الهیدانان فمینیست، بر انس و الفت میان آفریدگار و آفریدگان تاکید دارند و این تعالی و دور از دسترس بودن خدا را نوعی نگرش مردانه تلقی میکنند. این بدان معنی است که الگوهای فلسفی و اخلاقی زنانهنگر نیز در الهیات لحاظ شود، نه اینکه تنها بر اساس تجربیات مردانه دیدگاههای الهیاتی ارائه شوند.
ما بیشتر اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب اسطوره سوفیا