نهادهای انسانی در حال فروپاشی هستندزوال انسان - نشر پیله

زوال انسان

کتاب ایده ها پیامد دارند
Rate this post

هیچ اصطلاحی بهتر از “ته چاه” نمی‌تواند وضعیتی را که انسان در آن قرار گرفته توصیف کند. انسان در انتهای چاهی ژرف و تاریک قرار گرفته و هیچ چیزی ندارد که برای بیرون آمدن بدان چنگ زند.

انسان

زندگی او عمل بدون نظر است. همچنان‌که مشکلات بر سر او آوار می‌شوند، سردرگمی او در مواجهه‌ی با آن‌ها بیشتر شده و خط مشی او واکنشی می‌شود. او در خفا تشنه‌ی حقیقت است، اما خود را با این اندیشه آرام می‌کند که زندگی باید بر مبنای تجربه باشد.

او می‌بیند که نهادهای انسانی در حال فروپاشی هستند اما با سخن گفتن درباره‌ی آزادی برای خود بهانه‌تراشی می‌کند. جنگ‌هایی در حال انجامند و چنان‌که به نظر می‌رسد جنگ‌های بیشتری در راهند؛ بنابراین انسان به سراغ احیای ایدئال‌های قدیمی می‌رود – ایدئال‌هایی که بر پایه‌ی مفروضات کنونی او بی‌معنایند – و به وسیله‌ی سازوکارهای دولتی، آن‌ها را وامی‌دارد تا مجدداً به کار گرفته شوند.

او در حال دست و پنجه نرم کردن با این امر متناقض‌نما است، که غرق شدن کامل در هر موضوعی، او را از مواجهه‌ی مناسب با مشکلات آن بازمی‌دارد.

زوال انسان را می‌توان چونان زنجیره‌ای طولانی از کناره‌گیری از امور متعالی بازنمایی کرد. در همان زمانی که او گمان می‌کرد که مهیا شده تا به عنوان مرکز اقتدار جهان قرار گیرد، مشاهده کرد که زمینه‌ای برای اقتدار ندارد؛ در واقع به نظر می‌رسد که در اینجا فرایندی دیالکتیکی در جریان است، فرایندی که همچنان‌که او تظاهر می‌کند که به سبب استقلالش شایسته‌ی قدرت است، قدرت او را از وی سلب می‌کند.

می‌توان بازتاب این ماجرا را به وضوح در تغییرات ایجاد شده در فرایند آموزش مشاهده کرد. گذار از حقیقت ذهنی به واقعیت‌های تجربی پیامد مستقیم ملاقات با جادوگران است. می‌توان نشانه‌ای کوچک، “پاره ابری کوچک به اندازه‌ی دست آدمی”، از این گذار را در تغییری یافت که در قرن چهاردهم – قرن اکام – بر سر مطالعه‌ی منطق آمد.  در این قرن منطق و دستور زبان، با تمرکزی اجتناب‌ناپذیر بر معانی تاریخی، یکی انگاشته شدند.

منطق از علمی که زبان حقیقت را به انسان می‌آموخت به علم آموزنده‌ی زبان صحیح، و از علم طبقه‌بندی کردن هستی‌شناختی بر پایه‌ی مقولات به مطالعه‌ی دلالت‌ها بدل شد. از همینجاست که تعاریف مورد حمله قرار می‌گیرند: اگر کلمات به هیچ وجه با واقعیات عینی تطابق ندارند، برخورد خودسرانه با کلمات چندان غلط به نظر نمی‌رسد.

از اینجا به بعد بود که ایمان به زبان به مثابه‌ی ابزاری برای حصول حقیقت به سستی گرایید، تا این که دوران مشحون از تردید ما، چاره را در علم جدید معناشناسی جستجو کند.

در این زمینه:  جهان علم و عقلانیت

 برگرفته از کتاب ایده ها پیامد دارند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *