پرسشگری در کلاس
سؤالات فرضیهای، بسته هستند؛ از نظر ساختار دستور زبان کاملاً بستهاند ولی ممکن است از نظر مفهومی اینگونه نباشند. با این شکل بسته بودن قضاوت برای شاگردان فراهم میشود یا میتوان با استفاده از این عبارت “من فکر میکنم که …..” دربارهی آنها سخن گفت .
مثالهایی از سؤالات فرضیهای: آیا یونان باید علیه تروآ وارد جنگ میشد؟ این عدد زوج است یا فرد؟ البته ممکن است، کسی پاسخ ندهد و بگوید: “من نمیدانم!” “هیچ کدام” . “هردو” و… این سؤالات به گونهای هستند که برای پاسخ دادن به آنها باید یک طرف از قضیه را بپذیرید.
سوالات فرضیهای، بسته، متمرکز و مشخص اند؛ و باعث ورود به بحث اصلی و ابهام زدایی از برهان میگردد و از سوی دیگر کلمات و عبارات را واضح میکند.گرچه، این سؤاالات سبب میگردد که پاسخ های شهودی داده شود، ولی سبب خشکی بحث میگردد. اگر شما بحث را باز کنید میتوانید مشکل را حل کنید.
سوالات مفروض، هدف پرسش را به خوبی مشخص میکنند.
نکتهی آموزشی: با سؤالات مفروض، آن ها را به دام بیاندازید، سپس بحث را باز کنید.
بیشتر بدانید: شما سؤالات مفروض را به عنوان سؤالات فرضی مطرح کنید و شاگردان باید دربارهی درستی یا نادرستی فرضیهای سخن بگویند (کتابِ “جعبهی فرضیهها:” 40 درس برای فکر کردن کودکان، و ورشلی. 2015)
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب پرسشگری در کلاس (نگاهی فلسفی به مساله پرسشگری در کلاس)