طرفداران سوسیالیسم انتقال به یک اقتصاد سوسیالیستی را ترویج و استدلال میکنند که هرگونه تغییری که توسط چپ میانه ایجاد شود در یک سیستم اقتصادی سرمایه داری ناکافی خواهد بود. هدف سوسیالیسم بازسازی جامعه برای تضمین ثروت مادی کم و بیش برابر است، به ویژه داشتن یکسان از کالاهایی که افراد برای رسیدن به ظرفیت کامل خود به آن نیاز دارند.
سوسیالیسم
متفکران سوسیالیست استدلال میکنند که وجود اجتماع مشارکتی و اشتراکی قابل دستیابی است و با توجه به این موضوع، دلیل ناچیزی برای عدم پیگیری آن وجود دارد. فیلسوف کانادایی “ج.ا. کوهن” استدلال کرد که برای تحقق بخشیدن به جامعهای مبتنی بر مشارکت جمعی، مستلزم ساختنی آرام اما مداوم ساختارهای سیاسی تثبیت شده است که در آن افراد میتوانند غرایز و آرزوهای طبیعی را برای زندگی مشارکتی هدایت کنند. گرچه آنها منتقد چپ میانه هستند، اما سوسیالیستهای معاصر عموماً ایدئولوژی کمونیستی را که در چین و سایر کشورهای کمونیستی مانند کوبا و ویتنام توسعه یافته، رد میکنند.
به باور آنها گروه، نتیجه حمایتهای بیشمار اجتماعی است. از این رو سوسیالیسم دقیقا درخصوص نرخهای بالای مالیاتی بدون هیچ مشکلی قضاوت میکند که توسط آن، بخشی از ثروت کسانی که بیشترین پول را دارند به نیازمندان منتقل میشود. بدون حمایت اجتماعی، ثروتمندان در وهله اول هرگز به این اندازه ثروت به دست نمیآوردند؛ درواقع نتیجهای که از نظر ثروت موروثی و مزایای ساختاری که در بدو تولد از آن برخوردار میشوند، نیرویی مضاعف میگیرد. به این ترتیب، سوسیالیستها خواستار یک دولت فعال هستند که هدف آن سوق دادن جامعه به سمت نرخهای بالای برابری و تحقق جامعه انسانی است.
سوسیالیسم دموکراتیک معاصر به دنبال ترکیب تمام یا بیشتر مواضع چپ جدید با درک مجدد ایدئولوژی سوسیالیستی است. به نظر میرسد این جنبش در حال پیشرفت در سیاست انتخاباتی آمریکا است، همانطور که محبوبیت نماینده”الکساندریا اوکاسیو کورتز” یک سوسیالیست دموکراتیک و نماینده منطقه چهاردهم کنگره نیویورک در مجلس نمایندگان آمریکا نشان میدهد. همچنین این جنبش یک ایدئولوژی سیاسی عمده در اسکاندیناوی و در مناطق آمریکای لاتین است.
سوسیالیستهای دموکراتیک علاوه بر پیشبرد ایدههای چپ نو مانند: طرفداران محیط زیست، موج دوم و سوم فمینیسم و نظریه انتقادی نژاد و جنسیت، وابستگی به چپ میانه را زیر سوال میبرند. سوسیالیستهای دموکراتیک استدلال میکنند که تنها کافی نیست که بازار آزاد نیازهای خاصی مانند مراقبتهای بهداشتی را برطرف کند، مشروط بر اینکه دولت یک شبکه تامین برای کسانی که کمترین منابع اقتصادی را دارند با بودجه مالیاتی فراهم کند.
در عوض این ایده که مراقبتهای بهداشتی باید از طریق بازار آزاد ارائه شود؛ برای مثال توسط افرادی که بیمه سلامت را از شرکتهای خصوصی بیمه انتفاعی خریداری میکنند، نیاز به بازنگری دارد. اکثر سوسیالیستهای دموکرات استدلال میکنند که دولت باید مراقبتهای بهداشتی را برای هر فرد به طور مساوی تامین و توزیع کند. دولت به نمایندگی از جامعه باید حق مالکیت شرکتهای خصوصی را که نیازهای حیاتی را برآورده میکنند، حفظ کند.
به عنوان مثال شرکتهای خصوصی که نیازهای انرژی کشور را تامین میکنند، اگر نتوانند به اندازه کافی در منابع انرژی تجدیدپذیر سرمایهگذاری کنند تا چالش تغییرات آب و هوایی را برآورده کنند، باید دولتی باشند. سوسیالیستهای دموکرات استدلال مشابهی را در مورد شرکتهای مسکن خصوصی که در واحدهای مسکونی ارزان قیمت سرمایهگذاری نمیکنند، ارائه میدهند. گرچه اغلب تنها به عنوان آخرین راه حل بیان میشود، اما سوسیالیستهای دموکرات استدلال میکنند که اصولاً دولتها حق دارند که مالکیت شرکتهای خصوصی را بهطور موقت یا دائمی در اختیار بگیرند؛ تا اطمینان حاصل شود که آنها خروجی مورد نظر را توسعه میدهند.
برای مثال با توجه به اینکه فردی که در ایالات متحده حداقل دستمزد فدرال را دریافت میکند، درآمدکافی برای حفظ خانوادهاش در بالای خط فقر ندارد، سوسیالیستهای دموکرات مایلند که از شرکتها بخواهند که نه تنها حداقل دستمزد، بلکه آنچه طرفداران آن نیزمی خوانند را ارائه دهند. ضمن آن که «دستمزد معیشتی » که با تحمیل دستورات گسترده بر کارفرمایان خصوصی، نرخ دستمزد بالاتری را برای هر کارمند میتواند تضمین میکند.
سوسیالیسم دموکراتیک همچنین نسبت به اهمیت مرزهای ملی ابراز تردید میکند و ورود آسانتر برای مهاجران به یک کشور را به عنوان موضوعی برای تامین حقوق بشر افراد نیازمند میبیند. علیرغم این انتقادات از چپ میانه، سوسیالیستهای دموکراتیک، مانند لیبرالهای دموکراتیک و بسیاری از سوسیالیستهای قبلی، مفاهیم مارکسیستی انقلاب خشونت آمیز و نیاز به دیکتاتوری کارگری و ایدههای مائوئیستی یک دولت تک حزبی تحت کنترل یک حزب کمونیست را رد میکنند. آنها در عوض برنامه خود را از طریق فرآیند سیاسی دموکراتیک پیش میبرند. در واقع سوسیالیستهای دموکراتیک تأکید میکنند که چگونه جنبش آنها به افراد قدرت میدهد تا از نفوذ سیاسی خود برای تقاضای تغییر استفاده کنند.
در این زمینه: اهمیت سازش سیاسی
برگرفته از کتاب درآمدی بر علم سیاست