در قرن 19 میلادی و در دورانی که اجتماع مدرن غرب در حال تدوین نظام جدید بصری بود، اجتماع ایران، میراثدار نظامی بصری بود که در حالت سکون به سر میبرد. کشف قدرت ماشینهای بخار و کشتیهای بخاری بههمراه اختراع دوربین عکاسی و شیوههای علمی نقشهکشی، این امکان را برای غرب به وجود آورد که بتواند دست به سفر بزند.
فتحعلی شاه قاجار
قارههای آمریکا، آفریقا و آسیا موقعیتهای دیداری جدیدی را برای دانشمندان و سیاستمداران غربی فراهم آوردند تا شیوههای مختلف زندگی و فرهنگی غیرغربی را بررسی نمایند اما کشور ایران دارای فرهنگ و جمعیتی مسکون بود که در آن، سفر، در مفهوم سفرهای زیارتی معنا داشت. سفررفتن برای کشفکردن، پدیدهای مختص غرب مدرن بود، زیرا به تکنولوژی نیاز داشت. اجتماعی که درون خود محصور است و درکی از سفر برای کشفکردن ندارد، بهمرور حقیقتهای تاریخیاش به حقایق ازلی و تغییرناپذیر تبدیل میشوند تا جایی که ایمان به متافیزیکْ تمامیتشان را فرامیگیرد و تقدیرگرایی به وجود میآید.
اجتماع ایران، از دوران فتحعلیشاه قاجار که دانشجویانی را برای آموزش به غرب فرستاد، بهمرور مفهوم سفررفتن مدرن بهمنظور آموختن، کشف، و تولید علم را آموختند و این امر در دوران ناصرالدینشاه وارد دورانی جدید شد. دوران ناصری، شرایطی فراهم آمد که نظام بصری ایران نمایندگانی نظارهگر پیدا کرد که به غرب سفر میکردند و از سفرنامههای آنها شرایطی جدید برای تصور آنچه در جامعۀ ایران نیست اما میتوانست باشد به وجود آمد. نقاشی ایران تحت تأثیر این تحولات و با تقلید از فناوری عکاسی، دارای پرسپکتیو و ترکیببندیهای جدید شد و نظام بصری اجتماع ایران شاهد حضور اشیایی مدرن ازقبیل چراغهای گازی، چرخخیاطی، عینک، اتومبیل، لوکوموتیو، دوربین عکاسی و دیگر ابزارهای مدرن شد.
در این زمینه: تولید فیزیک مدرن ایرانی
برگرفته از کتاب سیاست متافیزیک و فیزیک در ایران معاصر