در سال 1948 به دنبال انتخابات در آفریقای جنوبی یک دولت افراطی به قدرت رسید. حزب ملی نماینده سفیدپوستان و حزب آفریکانر سخنگوی اقلیت، مجموعهای از قوانین را برای اطمینان از جدایی شهروندان سیاهپوست، سفید و نژاد مختلط آفریقای جنوبی در راستای ساختن کشوری که در آن امتیازاتی به سفیدها اعطا میشد و قرار بود سفید نژادی سرنوشتساز باشد تصویب کردند. از ابتدا این سیستم به شدت مورد مخالفت قرار گرفت. از جمله مخالفان، حزب کنونی مقاومت ضد استعماری، «کنگره ملی آفریقا» بود.
آپارتاید
حزب کنگره ملی افریقا با اهالی آفریقای جنوبی ساکن خارج از کشور، به ویژه در انگلستان همکاری کرد تا از طریق تبلیغات، اعتراض و تحریم محصولات آفریقای جنوبی، حمایت بینالمللی را به اهداف خود جلب کند. در سال 1960 دولت آفریقای جنوبی اقدام به سرکوب مخالفان کرد. در ماه مارس، پلیس به سوی جمعیت معترضان شارپویل در نزدیکی ژوهانسبورگ تیراندازی کرد و توجه بینالمللی به سمت آفریقای جنوبی جلب شد. در نیویورک، سازمانمللمتحد نه تنها قطعنامههایی را علیه خودسریهای آفریقای جنوبی تصویب کرد، بلکه ساختاری برای مبارزه علیه آپارتاید ایجاد کرد، «کمیته سازمانملل متحد علیه آپارتاید».
این ساختار به ویژه شاخه اصلی آن مرکز مللمتحد علیه آپارتاید، به مرکز فشارهای بینالمللی علیه رژیم آپارتاید تبدیل شد. کمپین سازمانملل علیه آپارتاید یک فعالیت مشارکتی بود. در وهله اول، این دولت-ملتهای دلسوز بودند که برای ایجاد مرکزی در سازمانملل متحد گرد هم آمدند. اوکراین با حمایت کشورهای تازه استقلال یافته آفریقا، اروپای شرقی و کشورهای شمال اروپا پیشرو شد. سطح بعدی مشارکت با رقیبش کنگره پانافریقایی بود، زیرا آنها هردو از تبعید برای تغییر تلاش میکردند. سطح سوم، سازمانمللمتحد بود که به جنبشهای محلی ضد آپارتاید پیوند خورد. ماهیت کمپین با تأکید بر اعتراض و تحریم مشارکت گسترده برای اعضا فراگیر و مفید بود.
به نظر میرسید که مبارزه با آپارتاید یکی از معدود مواردی بود که انرژی دهه 1960 هرگز در آن از بین نرفت. این کمپین به زیرساختهای کنفرانسها، نشریات و فهرستهایی نیاز داشت تا نام افرادی را که تصمیم به شکستن تحریم ورزشی و بعداً تحریم فرهنگی کشور داشتند، ثبت کنند. رئیس عملیات سازمانمللمتحد- یک دیپلمات هندی به نام ای.اس. ردی- متوجه شد که روایت نلسون ماندلا یکی از بزرگترین داراییهای کمپین است و او کاری کرد که در سال 1978 دوباره این کمپین همزمان با شصتمین سالگرد تولد ماندلا آغاز شد. «نلسون ماندلا را آزاد کن» شعار یک نسل شد. اسناد دولت آفریقا جنوبی نشان میدهد که چالش مرکز مللمتحد علیه آپارتاید به خوبی درک شدهاست.
این به عنوان جدیترین تهدید برای برنامه آپارتاید تلقی شد و باعث شد پرتوریا ( دولت اپارتاید) برنامهای برای گسترش تبلیغات خود آغاز کند که از نظر سیاسی فاجعهبار بود و منجر به تحقیری موسوم به مالدرگیت یا رسوایی اطلاعات شد. یک استراتژی یکپارچه: چرچیل ایالاتمتحده را جذب جنگ جهانی دوم میکند. تا سال 1940بریتانیا با یک مشکل بزرگ روبرو شد. متوجه شد که برای مقاومت در برابر آلمان و ایتالیا در اروپا و تهدید ژاپن در اقیانوس آرام تنهاست.
وینستون چرچیل نخستوزیر جدید، میدانست که انگلیس برای زنده ماندن و پیروزی در جنگ به مداخله آمریکا نیاز دارد اما او همچنین میدانست که تبلیغات ناشیانه برای فروش کالای جنگ به مردم بیطرف آمریکا، نتیجهساز نخواهد بود. مردم آمریکا، انگلیس را مسئول ورود کشورشان به جنگ بزرگ (جنگ جهانی اول) میدانستند و برای بازگشت به میدان جنگ عجلهای نداشتند. خوشبختانه با توجه به اطلاع از موضوع، دولت انگلیس از پیش اقدام به راهاندازی کمپین گستردهای برای مشارکت عمومی کرده بود بدون اینکه حاوی هشدار مستقیمی برای آمریکاییها باشد اما با این وجود آنها پیام را گرفتند.
در این زمینه: جنگیدن برای اخبار
برگرفته از کتاب دولت ها چگونه پیروز می شوند

