بی شک رفتار محافظهکارانه و حساب شده معاویه در جایگاه ابهام آمیزش در تصور مسلمین نقش داشته اما این آغاز کار است. مشکل واقعی آن است که او به نحو شستهورفته با مقولات اخلاقی که بعدا مسلمانان وضع نمودند- تا جایگاه دینی شخص را ارزیابی نمایند-مطابقت نمیکرد.
معاویه
در واقع او آنها را وارونه نمود و اینگونه بود که دیگران نتوانستند تصمیم کاملی بگیرند تا چه تصویری از او داشته باشند. باید پذیرفت که در نظر دو گروه سیاسی و دینی فراگیر که خوارج و شیعیان بودند تردیدی نسبت به داوری معاویه وجود ندارد.
معاویه در نظر ایشان نماد کامل شر است. او کسی بود که آگاهانه و بدخواهانه برای ویران نمودن پیمانهای جدیدی که توسط محمد(ص) بسته شده بود اقدام کرد تا زمانه را به دوران خشن و جاهلانه جاهلیت پیش از اسلام بازگرداند.
خلفای عباسی سلسله اموی را برانداختند که معاویه آن را به قدرت رسانده بود و هرکاری میتوانستند کردند تا خاطرهاش را مخدوش نمایند و عموما ذریهاش را محکوم کردند. نخستین خلیفه عباسی که ابوالعباس سفاح بود (749-754میلادی). او حالت گفتارش در نطق جلوسش برتخت در کوفه را اینگونه تنظیم میکند:
وای بر فرزندان حرب، بنیامیه و بنیمروان. آنها در زمانه و دوران قدرتشان دنیای فانی را بر سرای باقی ترجیح دادند و دنیای گذران را به جای حیات جاودان انتخاب نمودند، غرق جنایت و ستم بودند و به آفریدههای خدا ظلم نمودند. زنان حرامشده بر ایشان را به تصرف گرفتند و تمامی امتیازات و افتخاراتشان غمانگیز و همراه با گناه اغفال کننده بود.
باتبعید کردن خادمان خدا به ایشان ستم کردند. طبق عادتهای زشت، در جایی که به دنبال خوشگذرانی بودند خود را زیر بار شرارت و فساد پنهان نمودند و بتپرستیشان دیده نمیشد و در ارتکاب به هرخطایی نهایت شیفتگی و سرزندگی را داشتند.
علاوه بر این بدون واهمه بر اشتباهاتشان اصرار نموده و بیخبر از سنت بداء الهی (که گناه ایشان را به تعویق میانداخت) و بدون پذیرش چنین حقیقتی، با تظاهر دروغین حتی قصد فریب دادن خدا را نیز داشتند.
عقوبت خدا بر ایشان بهسان هجوم شبانه وارد شد و زمانی بود که در خواب بودند و بامدادان تنها افسانههایی از آنان برجاماند. همه آنان همچون کرباسهایی پاره شدند و اینچنین است که مردم ستمپیشه نابود میشوند. (طبری، ج17، صص155-156)
ناسزاگوییهایی از این دست بیش از یکمرتبه در عهد جانشینان بلافصل سفاح تکرار شد. سلسله تخریبهای منظم در بدگویی از معاویه و کل خاندان اموی، که نه فقط آنها را ریاکار و فاسد و ظالمان خونخوار بلکه حتی مرتد نیز میخواندند، طرح پیشبرنامهریزی شدهای توسط مامون و معتضد حتی سالها پس از معاویه است که احتمالا به خاطر احساس خطر از ناحیه خاندان معاویه انجام میشد.
خلیفه این نقشه را به پیش نبرد زیرا نزاع سیاسی اجتنابناپذیر مینمود. احکام منتشر نشده مامون و معتضد بیشک بیشاز آنچه معاویه را هدف قرار بدهد صرف حمایت نیروبخش از دودمان بههمریخته خودشان شد.
در مجموع این دو خلیفه یقین داشتند که امویان سمبل برجسته و شاخص فساد و بیخدایی برای حکومت عباسیان با همه خطاهایشان خواهند بود. حملات مذکور در این اسناد بهنحو شستهورفتهای مهمترین و مزمنترین انتقادات اخلاقی علیه معاویه را بهعنوان یک شخص و حکمران خلاصه میکند.
در این زمینه: معاویه از عربستان تا امپراتوری
برگرفته از کتاب معاویه از عربستان تا امپراتوری