مقاله اسپیواک جزو نخستین نوشته‌های مقاله ای که پس از استقلال هند از بریتانیا منتشر شد - نشر پیله

مقاله ای که پس از استقلال هند از بریتانیا منتشر شد

کتاب تحلیلی در باب آیا فرودست می تواند سخن بگوید
Rate this post

این مقاله که پس از استقلال هند از بریتانیا نوشته شده، حمله‌ به تأثیر ادامه‌دار استعمار است. تمرکز اسپیواک بر این است که چگونه نظام‌های دانش – به‌ویژه تحقیقات علمی غربی – به آن‌چه او «خشونت معرفتی» می‌نامد، منجر می‌شوند:خشونتی که از طریق گفتمان اعمال می‌شود.

«گفتمان» به نظام‌هایی از زبان و مفروضات اشاره دارد که برای بحث و اندیشه درباره چیزهای خاص مورد استفاده قرار می‌گیرند؛ در این زمینه، گفتمان به کلماتی دلالت می‌کند که حامی ایدئولوژی خاصی هستند، یا برای توجیه سلطه سیاسی و نظامی به‌کار می‌روند.

آیا فرودست می تواند سخن بگوید

اگر رسانه‌ها یا سیاست‌مداران یک گروه را به‌عنوان تهدید معرفی کنند (برای مثال، به شیوه‌هایی که اغلب مسلمانان بازنمایی می‌شوند، توجه کنید)، این کار با لطمه زدن به اعتبار آن‌ها آغاز می‌شود و سپس می‌تواند برای توجیه استفاده از زور علیه آن‌ها مورد استفاده قرار گیرد.

دغدغه محوری مقاله این است که نشان دهد چگونه بازنمایی فرودستان (یعنی وقتی محققان، سیاست‌مداران و حقوق‌دانان درباره آن‌ها، یا به‌جای آن‌ها صحبت می‌کنند) و بنابراین سخن گفتن از طرف آن‌ها، صدای آن‌ها را در عمل خاموش می‌کند.

این مقاله یک هدف روشن سیاسی دارد: افشای این‌که چگونه نظام‌های ظاهراً خنثی بازنمایی در واقع به‌سمت طبقه ممتاز جامعه سوگیری دارند. اسپیواک می‌پرسد اگر فرودستان نتوانند سخن بگویند و صدای‌شان شنیده شود، آیا راه اخلاقی درستی برای طبقه ممتاز وجود دارد که به‌جای آن‌ها سخن بگوید.

مقاله اسپیواک جزو نخستین نوشته‌های موج جدید نقدها درباره اثرات بعدی استعمار بود. بسیاری از مستعمرات اروپایی، از جمله هند، غنا و جمهوری کنگو، بین دهه 1940 و 1970 استقلال خود را به‌دست آوردند.

مورخانی مانند دانشگاهیان گروه مطالعات فرودستان، و نظریه‌پردازانی مانند ادوارد سعید و اسپیواک، شروع کردند به بررسی این‌که استعمار با مستعمرات پیشین چه کرده است. مقاله «آیا فرودست می‌تواند سخن بگوید؟» پاسخی خشمگینانه به قدرت ایدئولوژیکی است که غرب هم‌چنان بر کشورهای تحت سلطه پیشین خود اعمال می‌کند – شیوه‌ای که غرب به تحمیل شیوه‌های اندیشه خود ادامه می‌دهد. این مقاله در فضای فکری منتشر شد که در آن تجربیات ملت‌های پسااستعماری مورد توجه روزافزون نسل جدید اندیشمندان قرار می‌گرفت.

منتقدان پسااستعماری مانند ادوارد سعید و اسپیواک استدلال می‌کردند که تمام اعمال غربی نوشتن یا بازنمایی جهان در حال توسعه اشکال اعمال قدرت است. زیربنای این رویکردهای جدید چارچوب‌های پساساختاری اقتباس شده از فیلسوفانی مانند میشل فوکو و ژاک دریدا بود – نظریه‌پردازانی که روی هم رفته به رد این اندیشه می‌پردازند که واقعیتی عینی خارج از نظام‌های گفتمانی وجود دارد:

 آن‌ها می‌گویند تنها ادعاهای رقیب درباره حقیقت از سوی افرادی است که بر مبنای مواضع سیاسی‌ مورد علاقه‌شان سخن می‌گویند. از نظر اندیشمندان پساساختارگرا، آن‌چه این افراد می‌گویند و نحوه بیان آن‌ها انعکاس منافع و علایق آن‌هاست؛ این ادعاهای رقیب در کنار هم واقعیت را چنان برساخت می‌کنند که ما آن را تجربه می‌کنیم.

در این زمینه: مکاتب فکری اسپیواک

برگرفته از کتاب تحلیلی در باب آیا فرودست می تواند سخن بگوید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *