در ظهر روز نهم نوامبر، در حالی که ویلهلم دوم نظام سلطنت در آلمان - نشر پیله

نظام سلطنت در آلمان

کتاب خیانت به انقلاب
Rate this post

در ظهر روز نهم نوامبر، در حالی که ویلهلم دوم در حال صرف ناهار بود، پیامی که از برلین از طریق تلفن دریافت شده بود را برای وی آوردند، این پیام که ماکس فون بادن کناره‌گیری اعلی‌حضرتش را اعلام کرده بود. پادشاه که در این سال‌ها عادت به کنترل نمودن خود کرده بود، بعد از شنیدن این پیام نیز به غذا خوردن ادامه داد، اما به تدریج رنگ پریده شد و گفت: «اینکه شاهزاده‌ای از بادن، پادشاه پروس را سرنگون کند …»، وی نتوانست جمله خود را کامل نماید.

نظام سلطنت

ویلهلم دوم به تازگی سندی را امضاء کرده بود که بر طبق آن از همه سمت‌های خود کناره‌گیری می‌کرد و تنها به عنوان پادشاه پروس به نقش خود ادامه می‌داد و حال چنین پیام عصبانی کننده‌ای از برلین می‌رسید. پادشاه پس از صرف غذا و در حین صرف قهوه در یک محفل کوچک‌تر، به شدت عصبانیت و دل‌خوری خود را نشان داد:

  • «خیانت، یک خیانت بی‌شرمانه و وقیحانه!»، وی به سرعت شروع به نوشتن تلگرام‌هایی اعتراضی کرد، اما این تلگرام‌ها هرگز ارسال نشدند و به مخاطبین خود نرسیدند.
  • در دفتر صدراعظم در برلین نیز یک تماس تلفنی از اسپا مقر فرماندهی عالی ارتش، باعث نیمه‌کاره ماندن ناهار شده بود، در این تماس به برلین ابلاغ شد که پادشاه قصد ندارد به صورت کامل از سمت خود کناره‌گیری نماید.

آرنولد وانشافه رئیس دفتر صدراعظم بعد از شنیدن چنین خبری در پاسخ گفت: «چه می‌گویید، چنین مسئله‌ای از لحاظ قانونی اصلاً امکان ندارد». افراد حاضر در دفتر صدراعظم معتقد بودند که هیچ‌کس با آنها در مورد چنین موضوعی صحبت نکرده و در قانون اساسی نیز هرگز به چنین مسئله‌ای اشاره نشده است، که در واقع حق با آنها بود. با این وجود در خیابان‌های برلین کسی توجهی به این اتفاقات نداشت و چنین پیام‌ها و تماس‌هایی نیز هرگز منتشر نشدند. کناره‌گیری نصفه و نیمه پادشاه نیز هرگز عملی نشد.

  • در واقع پادشاه در روز نهم نوامبر سال 1918 از سمت خود کناره‌گیری نکرد (این اتفاق سه هفته بعد در هلند روی داد)، و امپراتوری آلمان نیز در آن تاریخ به جمهوری بدل نگشت. اعلام جمهوری توسط فیلیپ شایدمان از پنجره رایشس‌تاگ نیز ار لحاظ قانونی فاقد اهمیت بود.

اعلام کناره‌گیری پادشاه از سوی ماکس فون بادن یک خبر جعلی بود و تصمیم پادشاه برای باقی ماندن در سمت پادشاهی پروس نیز طرحی کاملاً بی‌اعتبار بود. فریدریش ابرت، مردی که حال به شیوه‌ای نامتعارف به صدراعظمی رسیده بود، خود را همچنان صدراعظم امپراتوری آلمان می‌دانست و سعی می‌کرد به نوعی نظام سلطنت را نجات دهد.

اما نظام سلطنت در آلمان دیگر قابل نجات دادن نبود. در آگاهی تمامی مردم آلمان و حتی حامیان پادشاهی، چنین نظامی در روز نهم نوامبر به پایان رسید و این رویداد نه با کناره‌گیری پادشاه، بلکه با ترک آلمان توسط وی محقق شد. مشخص نیست که ایده ترک آلمان از سوی چه کسی مطرح شده است.

چنین ایده‌ای به طور بدیهی به ذهن اطرافیان پادشاه خطور نمی‌کرد، چون زندگی پادشاه در خطر نبود و وی در اسپا در امنیت کامل زندگی می‌کرد و نگهبانان نیز به طور دائمی از وی محافظت می‌نمودند. در اسپا خبری از انقلاب نبود و فرماندهان جبهه غرب نیز از طریق ژنرال هِیه به پادشاه اطمینان داده بودند که در صورتی که اعلی‌حضرت با سربازان به کشور بازگردد، مایه خوشحالی آنها خواهد شد.

اما بعد از ناهار ناگهان موضوع همه بحث‌ها در اسپا به امنیت شخص پادشاه و محل اقامت آتی وی تغییر پیدا کرد. به نظر می‌رسید که همه به غیر از ژنرال گرونر با این مسئله موافق بودند که پادشاه می‌بایست برای حفظ زندگی خود در جایی به غیر از آلمان ساکن شود.

در این زمینه: انقلاب و توده

برگرفته از کتاب: خیانت به انقلاب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *