نظریه «ذهن اسیر» توسط سید حسین العطاس و سید فرید العطاس، بهمنظور توضیح شرایط دانشمندان علوم اجتماعی شاغل در جهان جنوب و رابطه کلی آنها با تولید فکری در مادرشهرها رواج یافت. محور نظریه ذهن اسیر این است که اقتصاد سیاسی جهانی تولید دانش – بسیار شبیه واقعیتهای اقتصادی اواخر قرن بیستم – با رابطه وابستگی جنوب به شمال مشخص میشود.
ذهن اسیر و برون گرایی
همانطور که العطاس توضیح میدهد: «کنترل انحصاری غرب و نفوذ آن بر علوم اجتماعی در بخش عمده کشورهای جهان سوم، در وهله اول با زور از طریق قدرت استعماری صورت نمیگیرد، بلکه بیشتر بهواسطه وابستگی محققان و روشنفکران جهان سوم به علم اجتماعی غربی به شیوههای مختلف انجام میشود».
سید حسین العطاس و سید فرید العطاس از بازشناسی این رابطه وابستگی دانشگاهی بدیننتیجه میرسند که بگویند این وابستگی باعث میشود روشنفکران جهان جنوب در وضعیتی قرار بگیرند که از سوی این نویسندگان بهعنوان «ذهن اسیر» توصیف میشود.
مبنای این نظریه این است که ذهن اسیر مشخصه افرادی در جنوب است که «رویکرد غیرانتقادی و تقلیدی، نسبت به اندیشهها و مفاهیم غرب اتخاذ میکنند». سید فرید العطاس با تکیه بر این فهم سطح پایه از ذهن اسیر میگوید ذهن اسیر.
در این زمینه: امپریالیسم و جامعه شناسی
برگرفته از کتاب استعمارزدایی از جامعه شناسی