پرسشها دربارهی آغاز و پایان روشنگری بهعنوان یک دوره، و پرسشهای ناشی از آن دربارهی روشنگری پیش از عصر روشنگری و روشنگری پس از عصر روشنگری، ناگزیر به بسط پیشبینینشدنی مفهوم روشنگری منجر میشود.
روشنگری
روشنگری به یک طرز تفکر صرف، یک نگرش انتقادی صرف یا بهاصطلاح به یک سبک اندیشهی انتقادی تبدیل میشود. درنتیجه، مفهومی کاملاً عمومی و کلیشده از روشنگری در پایان، بار دیگر به مفهومی غیرتاریخی از روشنگری تبدیل میشود.
تاریخسازی مفهوم هدفمند و سیستماتیکی از روشنگری، به سبب عمومی شدن مفهوم تاریخی روشنگری، به تاریخزدایی از این مفهوم تاریخی، و درنتیجه بهاصطلاح به مفهومی فراگیر تاریخی از روشنگری منجر میشود که تا حدی با مفهوم هدفمند و سیستماتیک از روشنگری (برای بسط آن) مطابقت دارد.
روشنگری در این معنای وسیع، یک «عقلگرایی انتقادی» است که تقریباً در هر زمانی امکانپذیر است؛ با اینکه در برخی زمانهای خاص، از لحاظ تاریخی با شدت بیشتری ظاهر میشود. اما طبیعتاً مفهوم عمومیشدهی روشنگری، فراتاریخی نیست، این مفهوم جدید الگویی (حتی بقایای آن) به قرن هجدهم مرتبط میشود.
بنابراین روشنگری یک پدیدارِ زمان به شمار میرود و تصادفی نیست که همچنان یک مسئلهی اساسی بحثبرانگیز است.
روشنگری از عصر روشنگری به بعد، مفهومی از یک کنش و نامی برای یک دوره، با تفاوتهای بسیار ظریف بوده است. میتوان از این مفهوم متغیر از روشنگری، بین مفهومی هدفمند و سیستماتیک و مفهوی تاریخی یا بین مفهومی تاریخزداییشده یا «تاریخی-فلسفی» از روشنگری، به سبب نبودن وضوح مفهومی، متأسف بود، اما این امر نشاندهندهی تأثیرات پایدار یک دورهی سپریشده و مجموعهی مشکلات مربوط به آن، به شمار میرود.
اگر اصطلاح روشنگری بهصورت تصادفی باقی نمانده باشد، این مسئلهی بهروز بودن، موضوعی را که در نظر داریم اثبات میکند. مفهوم آلمانی روشنگری، حاوی فرصتی برای به تصویر کشیدن ارتباط بین مشکل تاریخی و اساسی روشنگری است.
در این زمینه: روشنگری با امید به عقل
برگرفته از کتاب: امید به عقل (فلسفه روشنگری در آلمان)