پست‌مدرنیسم تاریخ‌نگارانه بر مبنایی نظری استوار استپست مدرنیسم تاریخ نگارانه - نشر پیله

پست مدرنیسم تاریخ نگارانه

کتاب پست مدرنیسم و تاریخ
Rate this post

پست‌مدرنیسم تاریخ‌نگارانه بر مبنایی نظری استوار است که به‌شکل جبران‌ناپذیری ناقص است. بنیان آن پیش‌فرضی است که صرفاً ضد شهودی نیست، بلکه مضحک است، یعنی این‌که زبان سازنده واقعیت است، نه برعکس. پیش‌فرض مخالف، این‌که زبان بازتاب صرف واقعیت مادی است، هم به‌شدت ناقص است، اگر نه کاملاً شدید. در اصطلاح مارکسیستی سنتی، میان آن‌ها دیالکتیک برقرار است – آن‌ها همدیگر را می‌سازند، و تغییر و تحول تاریخی این گونه رخ می‌دهد، اما واقعیت غیرزبانی اصطلاح اولیه این رابطه است.

پست مدرنیسم

در این صورت، تاریخ‌نگاری واجد چشم‌اندازهای پسا‌مدرن و در عین حال ریشه در واقعیت غیرگفتمانی چگونه خواهد بود؟ شماره ویژه مجله تاریخ معاصر، تحت عنوان «بازطراحی گذشته» یک نمونه اخیر در دسترس است. تعدادی از عناوین مقالات منفرد قطعا حول محور پست‌مدرن می‌چرخند – «خاستگاه‌های دو “جنگ جهانی”: گفتمان تاریخی و سیاست بین‌الملل»؛ «خاطره‌های درهم تنیده:

روایت‌هایی از گذشته در آلمان و ژاپن، «تاریخ های پسا استعماری جنوب آسیا»؛ «تبرئه تاریخ: کاربست‌های گذشته در کوبای کاسترو» – و برخی زبان‌ها هم همین‌طور: «تخطی خلاقانه از مرزهای خارجی نسبتاً سفت و سخت»،«کلان‌روایت آزادی‌خواهی در مقابل کلان‌روایت امپریالیسم ایجاد شد». اهمیت گفتمان درک می‌شود و به‌نحو مؤثری انتقال می‌یابد – اما هیچ کدام از نویسندگان در واقعیت گذشته و اصولاً قابل شناخت بودن آن شک ندارند؛ همه رانکه‌ای‌های خوب باقی می‌مانند. ویراستار مهمان ریچارد ایوانس، نویسنده یک کتاب معروف به نقد شدید تاریخ‌نگاری پست‌مدرنیستی می‌پردازد. او می‌نویسد:

با این همه، فراتر از این، مورخان هم باید به فهم و توضیح گذشته بپردازند. انجام موفقیت‌آمیز این امر به‌معنای آمادگی مواجهه با واقعیت‌های ناراحت‌کننده و کشف حقایق ناخوشایند است. هم‌چنین به‌معنای تمایل به کنار گذاشتن تفاسیری است که وقتی در مقابل منابع قرار می‌گیرند به‌کار نمی‌آیند، حتی اگر این تفاسیر بر تفاسیر مؤثر ارجحیت اخلاقی و سیاسی داشته باشند.

رشته تاریخ در نهایت نمی‌تواند خود را به ایدئولوژی‌های سیاسی وصل کند و آسیب نبیند، البته این بدان معنا نیست که نمی‌تواند با هدف اخلاقی یا سیاسی هدایت شود و هم‌چنان انسجام خود را حفظ کند. آن‌چه باعث پیدایی تاریخ خوب می‌شود دقیقاً همین برخورد بین اندیشه‌ها و آرزوهایی است که مورخ برای آن به‌ارمغان می‌آورد و مطالب تاریخی ناشیانه و غالباً سرکشی که مورخ باید با آن سر و کار داشته باشد و در پایان باید حرف آخر را بزند.

پست‌مدرنیسم از سوی فردریک جیمسون به‌عنوان «منطق فرهنگی سرمایه‌داری متاخر» نام‌گذاری شده است و معنای زیادی در این عنوان وجود دارد (جدای از معنای مبهم «متأخر» – آیا صرفاً به‌معنای سرمایه‌داری است که برای مدت قابل‌توجهی وجود داشته است، یا سرمایه‌داری که به پایان خود نزدیک می‌شود؟). دلیلی وجود ندارد که رویدادهای مرتبط با به‌اصطلاح «پست‌مدرنیته»، دوره ۳۰ سال یا بیشتر گذشته، نباید بینش‌های جدید و معتبری درباره جامعه و فرهنگ خلق کند.

برخی از این بینش‌ها باید در تاریخ‌نگاری گنجانده شوند و در حال گنجانده‌شدن هستند و این‌ [بینش‌ها] دامنه فهم تاریخی را گسترش داده‌اند. اما در اصل، اخلاق پست‌مدرن می‌تواند به‌عنوان یک فرصت بزرگ از دست رفته در نظر گرفته شود، زیرا این بینش‌ها را در قالب شبه‌الهیاتی از گفتمان قرار کرده است که برای همه به‌جز خبرگان نفرت‌انگیز است و قطعا چیزی جز یک کنجکاوی عجیب و غریب تاریخ فکری نخواهد بود.

در این زمینه: پست مدرنیسم چیست

برگرفته از کتاب پست مدرنیسم و تاریخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *