چین از موقعیت منحصربهفردی در بنبست هستهای ایران برخوردار است. جمهوری خلق چین تنها قدرت بزرگ کمونیست است که ساختار سیاسی آن پس از جنگ سرد دچار آسیب نشد.
چین
این واقعیت بهطور بالقوه موضع چین را در قبال برنامهٔ هستهای ایران به عقلانیترین، بیطرفانهترین و عملگرایانهترین موضع در بین اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل تبدیل کرده است. چین، برخلاف آمریکا، دیدگاه ایدئولوژیکی نسبت به برنامۀ هستهای ایران ندارد.
افزون بر این، موضع چین، برخلاف روسیه، تحت فشار سنگین پیامدهای جنگ سرد نیست. پکن، برخلاف مسکو، نیازی به طولانیشدن یا تداوم مسئلۀ هستهای بهعنوان اهرم فشاری برای تأیید یا تثبیت موضع خود بهعنوان یک قدرت بزرگ ندارد، زیرا برگ برندههای دیگری در دست دارد.
نکتۀ آخر آنکه روابط ایران و چین شدیداً دوجانبه بوده و تحت تأثیر کشورهای ثالث نیست؛ برخلاف روابط ایران با اعضای اروپایی شورای امنیت که شدیداً تحت تاثیر آمریکا قرار دارد. این ویژگیها باید بهطور کلی چین را به داوری منصفتر در بحران هستهای ایران تبدیل کند.
با اینحال، جمهوری خلق چین ثابت کرده که نه میتواند و نه تمایلی به استفادۀ کامل از ویژگیهای خود برای ایفای نقش رهبری در خاتمه بخشیدن به بحران هستهای ایران دارد. سیاست پکن سیاست کورمالرَوی است. چندین عامل باعث شده که چین فاقد یک موضع شفاف و فعال باشد.
نخست آنکه چین مراقب است تا از جانب آمریکا بهعنوان کشوری سرکش شناخته نشود. واشنگتن از پیش خیزِ سهمگین اقتصادی و نمایهٔ استراتژیک چین را با دقت و سوءظن زیر نظر دارد. پکن آنقدر منافع حیاتی امنیت ملی دارد که نمیخواهد با نزدیکی علنیِ بیش از حد به «دولتی سرکش» موجب تشدید سوءظن آمریکا نسبت به خود شود.
از نظر پکن، هزینههای اعتباری و اقتصادی ناشی از تصویرِ بازیگری سرکش یا کجرو از سوی آمریکا بسیار بیشتر از مزایای احتمالی ظاهرشدن به مثابۀ کشوری مستقل است.
چین از این میترسد که این اقدام تصویرش را از یک قدرتِ نوظهور صلحجو، مسئولیتپذیر و قابل پیشبینی- که تماماً طبق قانون عمل میکند- خدشهدار ساخته و برهم زند. چینیها همچنین تمایلی ندارند که موضعی دور از روسیه اتخاذ کنند.
این امر تا حدی به روابط اقتصادی تکبُعدی جمهوری خلق چین با خاورمیانه مربوط است که عمدتاً فاقد شفافیت و قاطعیت در جهتگیری ژئواستراتژیک بوده است.
در مقایسه با روسیه، موضع نامطمئن و ضعیفتر چین در قبال برنامۀ هستهای ایران باید به نقش این کشور، در کنار روسیه، در مناسبات امنیت منطقهای اوراسیا همچون سازمان همکاری شانگهای مرتبط باشد؛ این سازمان همچون سنگر و سدی در برابر یکجانبهگرایی آمریکا و توسعهطلبی ناتو محسوب میشود. این عوامل جمهوری خلق چین را به دنبالهروی از روسیه در تصمیمات بسیار مهمِ مرتبط با خاورمیانه وادار کرده است.
در این زمینه: دیپلماسی و تکبر
برگرفته از کتاب تنهایی استراتژیک ایران