اجتماعات مذهبی باید درباره اجتماعاتی صحبت کنیم که طبق تصور رایج معمولاً بستری - نشر پیله

اجتماعات مذهبی

کتاب رساله ای درباره رواداری
Rate this post

جمع های مذهبی

باید درباره اجتماعاتی صحبت کنیم که طبق تصور رایج معمولاً بستری برای آتش نفرت و تعارض بین مردم ایجاد می‌کنند و مانعی در برابر آموزه رواداری هستند. اما اگر برخی از این اجتماعات چنین کرده‌اند به خاطر ماهیت اجتماعات مذهبی نیست، بلکه به خاطر شرایط برخی از آن‌ها بوده است؛ برای مثال فقدان آزادی و سرکوب‌شدن آن‌ها.

اگر قانون رواداری چنان نهادینه می‌شد که همه کلیساها موظف بودند آموزه رواداری را (به‌مثابه بنیان آزادی کلیساها) به پیروان خود آموزش بدهند که نباید هیچ امر مذهبی را بر کسی تحمیل کرد -چه با قانون و چه با سلاح- اتهامات این اجتماعات نیز پایان می‌یافت.

نهادینه‌شدن رواداری مبنای تمام خشم و آشفتگی‌هایی را که به دلایل مذهبی رخ می‌دهند نابود می‌کند و اجتماعات افراطی را به اندازه باقی اجتماعات آرام می‌کند. اما بگذارید به اتهاماتی که علیه این اجتماعات مطرح می‌شود نگاه دقیق‌تری بیاندازیم.

تو می‌گویی: «اجتماعات و جلسات مذهبی، صلح عمومی را به خطر می‌اندازد و منافع ملت را تهدید می‌کند.» من پاسخ می‌دهم: «اگر این سخن صحیح است، پس چرا مجاز است هر روز در بازار و دربار و میادین شهر جلسات مختلف برگزار شود؟»

تو می‌گویی: «آن‌ها اجتماعات مدنی هستند و من با تشکیل اجتماعات مذهبی مخالفم، نه اجتماعات مدنی». من پاسخ می‌دهم: «به نظر می‌رسد تو فکر می‌کنی اجتماعاتی که با امور مدنی هیچ سروکاری ندارند بیشتر احتمال دارد برای امور مدنی مشکل ایجاد کنند!»

تو می‌گویی: «اعضای اجتماعات مدنی از همدیگر در امور دینی متمایزند، درحالی‌که اجتماعات مذهبی متشکل از افرادی هستند که همه عقاید مذهبی یکسانی دارند». من پاسخ می‌دهم: آیا واقعا فکر می‌کنی موافقت بر سر امور مذهبی به معنای توطئه علیه ملت است؟ و یا محروم کردن افراد از تشکیل اجتماعات، این احتمال را که آن‌ها بر سر موضوعات دینی با یکدیگر موافقت کنند کمتر می‌کند؟

تو می‌گویی: «اجتماعات مدنی، آزادند و درهای آن‌ها به روی هرکسی که بخواهد وارد شود باز است. درحالی‌که اجتماعات دینی، برای توطئه‌چینی و طراحی نقشه‌های سری شرایط بهتری را فراهم می‌کنند». من پاسخ می‌دهم: «کاملا برعکس، بسیاری از اجتماعات مدنی، به روی عموم باز نیستند، مثلا جلسات تاجران و امثال آن‌ها. و اگر برخی جلسات مذهبی علنی نیستند، تقصیر کیست؟ آن‌هایی که می‌خواهند این اجتماعات علنی باشند یا آن‌هایی که آزاد بودن این اجتماعات را ممنوع می‌کنند؟»

تو می‌گویی: «جلسات مذهبی، طرز تفکر افراد را بی‌نهایت به همدیگر نزدیک می‌کند و به این دلیل باید از آن‌ها بترسیم». من پاسخ می‌دهم: «پس چرا حاکم از کلیسای خودش نمی‌ترسد؟ چرا او اجتماعات کلیسای خود را هم به این بهانه که برای حکومتش خطرناک‌اند ممنوع نمی‌کند؟»

تو می‌گویی: «چون او خودش بخشی از آن‌ها و رئیس آن‌ها است». من پاسخ می‌دهم: «به نظر می‌رسد تو فراموش کرده‌ای که او بخشی از ملت نیز هست و رئیس تمام مردم!»

مسأله را روشن کنیم: حاکم از کلیساهای دیگر می‌ترسد، زیرا به اعضای کلیسای خودش التفات دارد و با آن‌ها مهربان است اما با کلیساهای دیگر خشن است و با پیروان آن‌ها به‌شدت برخورد می‌کند. به اعضای مذهب خود آزادی و اختیار بی‌حد و مرز می‌دهد اما اعضای کلیساهای دیگر را به بردگی می‌کشد و هرقدر هم که معصومانه زندگی کنند آن‌ها را با تبعید و زندان و مصادره اموال و مرگ پاداش می‌دهد.

او از اعضای کلیسای خود دفاع می‌کند و آن‌ها را ارج می‌نهد، ولی اعضای کلیساهای دیگر را دائما تازیانه می‌زند و سرکوب می‌کند. اما اگر اوضاع تغییر کند و حاکم بگذارد آنان که با او در امور مذهبی مخالفند از همان مزایای مدنی بهره ببرند که رعایای هم‌کیش حاکم از آن‌ برخوردارند، به‌سرعت خواهد فهمید که نیازی نیست از جلسات مذهبی بترسد.

اگر افراد در توطئه‌های شوم دخیل می‌شوند، به خاطر دین‌شان نیست بلکه به خاطر رنج و سرکوبی است که بر آن‌ها تحمیل می‌شود. حکومت‌های عادل و معتدل در هر سرزمینی همواره در امنیت هستند اما بی‌عدالتی و استبداد همواره در هر سرزمینی با مقاومت روبرو می‌شود. می‌دانم که فتنه‌های این اجتماعات معمولاً با بهانه‌های مذهبی پدید می‌آید، اما این هم درست است که معمولا به بهانه دین با مردم بدرفتاری می‌شود و آن‌ها مجبور می‌شوند در بدبختی زندگی کنند.

باور کن این‌گونه خیزش‌های مردمی ناشی از عقاید خاص فلان کلیسا یا بهمان اجتماع مذهبی نیست، بلکه از ماهیت مشترک تمام انسان‌ها نشأت می‌گیرد: وقتی که انسان‌ها زیر سنگینی یوغی که گردن‌شان را مجروح کرده به عجز و ناله افتاده‌اند، تلاش خواهند کرد خود را از آن آزاد کنند.

این مثال را در نظر بگیر: فرض کن تمام مردم مذاهب خود را کنار گذاشته‌اند و بر اساس ویژگی‌های جسمانی طبقه‌بندی شده‌اند و آن‌هایی که موی سیاه و یا چشمان خاکستری دارند از حقوق برابر با سایر شهروندان برخوردار نیستند:

آن‌ها اجاره ندارند چیزی بخرند یا بفروشند و یا با پیشه خود امرار معاش کنند.

آن‌ها اختیاری در آموزش و تحصیل فرزندان خود ندارند.

آن‌ها یا از مزایای قانون محروم شده‌اند یا با قاضیان متعصب و بی‌انصاف روبرو هستند.

آیا شک داری کسانی که به خاطر رنگ مو و چشم‌شان از دیگران جدا شده‌اند و تحت تعقیب سیاسی واحدی گرد هم جمع شده‌اند، برای حاکم کمتر از آن‌هایی خطر خواهند داشت که به خاطر سرکوب مذهبی گرد هم آمده‌اند؟ مردم به دلایل زیادی گرد هم جمع می‌شوند: برای تجارت و سود، برای می‌گساری، برای وقت گذراندن با همسایه‌ها، برای همنشینی با هم‌کیشان، اما تنها یک‌چیز است که باعث می‌شود آدمیان برای ایجاد فتنه دور همدیگر جمع شوند و آن استبداد است.

تو می‌گویی، «آیا به‌راستی می‌خواهی بگذاری آدمیان برای برگزاری مراسم‌ مذهبی که حاکم ممنوع کرده است دور هم جمع شوند؟» چرا خلاف اراده او؟ گردهم‌آیی آن‌ها، مجاز و ضروری است. می‌گویی «حاکم آن‌ها را ممنوع کرده است» و این دقیقا چیزی است که من به آن اعتراض دارم، این ریشه تمام معضل‌ها است.

چرا گردهم‌آیی در یک کلیسا از گردهم‌آیی در سالن تئاتر یا ورزشگاه بدتر است؟ آن‌هایی که در کلیسا دور هم جمع می‌شوند، از آن‌هایی که در مکانی دیگر دور هم جمع می‌شوند بدذات‌تر نیستند. خلاصه کلام این است که این افراد مورد بدرفتاری قرار گرفته‌اند، اگر تبعیض قانونی علیه آن‌ها در کار نباشد و با تغییر قوانین، مجازات‌هایی را که گریبانگیر آن‌ها است کنار بگذاریم، همه‌چیز امن و امان خواهد بود و به‌خصوص آن‌هایی که مذهب متفاوتی با مذهب حاکم دارند، تلاش خواهند کرد تا امنیت ملت و حکومت را حفظ کنند زیرا از شرایطی برخوردار خواهند بود که در جای دیگری آن را نخواهند یافت.

در این صورت اعضای کلیساهایی که با یکدیگر و با حاکم در امور مذهبی متفاوتند به‌مثابه حافظان صلح عمومی رفتار خواهند کرد و با هشیاری رفتار یکدیگر را زیر نظر خواهند گرفت تا مبادا منحرف شوند. آن‌ها با همشهریان خود تحت فرمان یک حکومت عادل و معتدل برابرند و به چیزی بهتر از آنچه دارند امید نخواهند داشت پس نخواهند گذاشت که حکومت تغییر کند.

تصور رایج این است که کلیسای ملی حامی اصلی حکومت است و پیش از این گفتم به همین دلیل است که مورد لطف و حمایت حاکم قرار می‌گیرد، حال اگر همه رعایا -به هر کلیسایی که تعلق داشته باشند- بهره‌‌ای برابر از الطاف حاکم ببرند و از امتیازهای قانونی یکسانی برخوردار باشند حکومت حتی مستحکم‌تر خواهد بود زیرا در این صورت همه مردم حامیان و محافظان عمومی حاکم خواهند بود و هیچ ترسی از سخت‌گیری قانون – جز در صورت آسیب زدن به هم‌نوع و تعرض به صلح مدنی- وجود نخواهد داشت.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب رساله ای درباره رواداری

108000تومان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *