توسعه پایدار بین‌المللی شدن پیش‌بینی‌نشدهدر توسعه ناپایدار - نشر پیله

توسعه پایدار

کتاب دولت های توسعه گرا
Rate this post

توسعه

همان‌طور که پیش از این آشکار شد، تصور «توسعه پایدار» در بیانیه‌های معطوف به توسعه در طول دهه‌ی 1980 اندک اندک آشکار شدند. این امر منعکس‌کننده‌ی آگاهی رسمی و عمومی رو به رشد نسبت به امور زیست‌محیطی بود

البته این توجهات تازه نبودند؛ پیش از این بحث‌هایی در مورد این مسئله وجود داشته است که به خصوص به صورت «بین‌المللی شدن پیش‌بینی‌نشده» مسائل زیست‌محیطیو در شکل یک آگاهی عمومی در حال پیدایش که به وسیله گروه‌های فشار و کتاب‌ها برانگیخته می‌شد، گسترش یافتند.

در واکنش به نگرانی سوئدی‌ها در مورد باران اسیدی و عوارض مواد آلوده‌کننده و حشره‌کش‌ها برای محیط‌زیست، موجودات دریایی و طبیعت بکر، اولین کنفرانس سازمان ملل در مورد محیط‌زیست انسانی در استهکلم در 1972 برگزار شد. این کنفرانس به تأسیس برنامه زیست‌محیطی سازمان ملل متحد (UNDP) و کنفرانس‌های بسیاری در دهه‌ی 1970 درباره‌ی شماری از مسائل زیست‌محیطی، از آلودگی جوی و دریایی گرفته تا مسائل جمعیتی، بیابان‌ها و غذا و مسائل مربوط به تکنولوژی و انرژی، منجر گردید.

 دیگر سند تعیین‌کننده، گزارش کلوپ رم تحت عنوان «محدودیت‌های رشد» بوده است (1972، دیگران و این سند (به گونه‌ای چشمگیر) به جهانیان یادآور شد که منابع‌اشان محدود است و هشدار داد که رشد تصاعدی و مداوم جمعیت، صنعت، آلودگی، تولید مواد غذایی و کاهش منابع، بشریت را به محدودیت‌های رشد واقف می‌سازد. گزارش مزبور، فاجعه‌ای اقتصادی و اجتماعی را پیش‌بینی می‌کرد مگر آن‌که نرخ‌های رشد کاهش یابند و یک الگوی تعادل جهانی میان جمعیت و محیط‌زیست ایجاد شود. امّا لازم بود اطمینان حاصل شود که نیازهای اساسی همه مردم برآورده می‌شود

آیا این موضع، به گونه‌ای ضمنی بر پایانی برای رشد و توسعه دلالت نمی‌کرد؟ کشورهای در حال توسعه نگران بودند که آیا این یک «توطئه استعماری» جدید در جهت ایجاد مانع برای توسعه جهان سوم نیست و آیا این کشورها دچار انواع محدودیت‌ها نخواهند شد، محد ودیت‌هایی که کشورهای توسعه‌یافته در زمانی که از مرحله «تولید مواد آلوده‌کننده، انقلاب صنعتی مصرف‌کننده منابع» گذر می‌کردند با آن‌ها روبه‌رو نشده بودند؟

 این امر چنان که انتظار می‌رفت به عنوان یک ویژگی آزادهنده برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه باقی مانده است، زیرا همان‌طور که در اجلاس زمین در 1992 و پس از آن بیان شد، این تشخیص واضح بود که «بیش‌تر تخریب‌های فزاینده‌ی زیست‌محیطی تا این تاریخ به وسیله جهان اول به انجام رسیده است»

 و اگر رشد در جهان سوم باید مهار شود، آیا وضع نابرابری که هم‌اکنون میان کشورهای ثروتمند و فقیر وجود دارد، تثبیت نمی‌شود؟ و آیا این موضع به نحو ضمنی مستلزم این نبود که «فقر مداوم جنوب برای حفظ رفاه شمال ضروری به نظر می‌رسد»؟

همان‌طور که بلافاصله مشخص خواهد شد، این نه صرفاً یک پرسش تکنیکی – علمی درباره‌ی کاهش و تخریب منابع جهانی، بلکه هم‌چنین یک پرسش عمیقاً سیاسی در این مورد بود که وقتی مطرح می‌شد، نابرابری‌های اساسی غیرقابل توجیه و مستمر را هم در درون کشورها و هم میان آن‌ها و تفاوت‌های در قدرت را که به موازات آن‌ها پدیدار می‌شد برجسته‌تر می‌کرد.

بنابراین در چارچوب نیازی سیاسی برای تأیید رشد و به رسمیت‌شناسی خطرهای زیست‌محیطی، اصطلاح «توسعه پایدار» هم‌چون سازشی مفهومی برای ایجاد و حفظ «توازن و همزیستی میان حفاظت از محیط‌زیست و توسعه» به وجود آمد. این اصطلاح از سال 1980 زمانی که اتحاد بین‌المللی برای حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (IUCN) استراتژی حفاظت جهانی‌اش را با مرکزیت ایده‌ی «توسعه پایدار» عیان کرد، به موج پرقدرتی مبدل شد. 

اگرچه اصطلاح مزبور به وسیله UNEP, IUCN (برنامه حفاظت از محیط‌زیست سازمان ملل) و بنیاد جهانی طبیعت وحشی در میانه دهه‌ی 1980، و به وسیله کنفرانس‌ها و نشریات متعدد، بسط و گسترش یافت، ارائه تعریفی قابل قبول از «توسعه پایدار» تا یافته‌های سال 1987 کمیسیون جهانی در مورد محیط‌زیست و توسعه (WCED) به طول انجامید، کمیسیونی که به وسیله مجمع عمومی سازامن ملل در 1983 پیشنهاد شد و به ریاست گروه هارلم براندت لند، نخست‌وزیر سابق سوئد، به عنوان کمیسیونی مستقل شروع به کار کرد.

ما  بیشتر اینجا در این مورد مطلبی را  منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب دولت های توسعه گرا

214000تومان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *