انگلیس
به درازای تاریخ، هیچچیز به دولت انگلیس شبیه نبوده است. شاید کشورهای سوداگرِ اعصار باستان، چون فنیقیها و کارتاژها مشابهتی ولو در مقیاسی اندک با آنها داشته باشند.
لیکن تا پیش از ایشان، هرگز کسی شاهد “امپراتوری جهانی” که از روح سوداگری صِرْف زاده شده باشد، نبوده است. ویژگی دولت انگلیسی حقیقتاً مبتنی بر این واقعیّت است که این دولت حاویِ هیچ یک از ویژگیهایی که تا پیش از آن در مورد دولتها در نظر گرفته میشد، نیست.
به بیانِ روشنتر، ویژگی دولت انگلیسی، اجتماعی بسامان از مردانیست که بهنحوی اُرگانیک در وحدتی فرهنگی و تمدّنی بههم پیوستهاند تا شاید بتوانند “مُستعمراتی” را متناسب با اندازۀ خویش، به منظور سنگری خارجی برای خود به دست آورند.
هر آنچه ما تاکنون دربارۀ دولتهای بزرگ فراگرفتهایم، بهنحوی اُرگانیک و از قلبِ جوشششهای حیاتی درونی رشد کرده است. با این حال، امپراتوری جهانی انگلیسْ همچون سرمایۀ سرمایهگذاریست که به شکلِ ماشینوار و تکّهتکّه، یکی در کنار دیگری نظم و ترتیب یافته است؛ و اجزایِ منفرد آن بهصورت انباشتی و بهنحویست که به یکدیگر و به سرزمین مادری متّصل میشوند.
در این میان میتوان پرسید چرا هند، کشوری با 300 میلیون جمعیّت، باید به بریتانیای کبیر متعلّق باشد؟ این به چه معناست؟ این تعلّقْ تنها آنزمان واجد معنا میشود که فردْ کلِ امپراتوری جهانی بریتانیایی را در معنای سوداگرانۀ آن درک کند؛ یعنی آنهنگام که فردْ امپراتوری را نَه بهمنزلۀ دولت، بلکه همچون سوداگری بزرگ فهم مینماید.
در این معنا، سرزمین مادری، مرکز فرماندهی است و خزانۀ مرکزی و دفترداری مرکزی در آن مستقر گردیدهاند؛ در حالیکه مُستعمرات، شعبات فرعی در نظر گرفته شدهاند.
برگرفته از کتاب سوداگران و قهرمانان
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم