دیکته برای شلیک بنابراین بر طبق نظر ویتگنشتاین دیگر راهی به جزء اندیشیدن - نشر پیله

دیکته برای شلیک

کتاب ویتگنشتاین و پیامدها
Rate this post

دیکته

ویتگنشتاین در «دیکته برای شلیک» تشریح می‌کند، در صورتی که شخصی جمله‌ای نظیر «نیستی، نابود می‌کند» را معنی دار تلقی کند و آن را در متنی فلسفی بگنجاند، می‌بایست در ابتدا این پرسش را مطرح کرد: «نویسنده از این جمله چه تصوری در ذهن خود داشته است؟ نویسنده چنین جمله‌ای را از کجا برداشته است؟»

و بعد شاید بتوان به پاسخی نظیر این دست یافت: «کسی که در مورد تضاد نیستی و هستی و از نیستی به عنوان چیزی در تقابل با نفی صحبت می‌کند، به هستی همچون جزیره‌ای در اسارت دریای بیکران نیستی می‌نگرد. هر آنچه را که ما در این دریا بیندازیم، در آب آن حل می‌شود و از بین می‌رود.

نیستی از فعالیتی بی‌پایان، قابل مقایسه با موج‌های دریا برخوردار است، نیستی وجود دارد و ما می‌گوییم، نیستی نابود می‌کند» با این وجود، هر توضیحی که برای جمله «نیستی، نابود می‌کند» بتوان یافت؛ کسی که از چنین جمله‌ای استفاده می‌کند، مجبور نیست اذعان کند، که روش بیان وی مبتنی بر چنین تمثیلی است، چون «چگونه می‌توان به کسی نشان داد که چنین تمثیلی، تمثیل درست است؟ هرگز نمی‌توان نشان داد».

بنابراین بر طبق نظر ویتگنشتاین دیگر راهی به جزء اندیشیدن تدبیری برای مقابله با مقاومت‌های کسی که از لحاظ متافیزیکی سردرگم شده و همچنین تلاش کردن برای تغییر دیدگاه وی، باقی نمی‌ماند.

بر طبق توصیف ویتگنشتاین در «دیکته برای شلیک» این امر در درجه اول بواسطه پرسش‌هایی که متافیزیک دان را می‌بایست مجاب نمایند تا در مورد نحوه بیان خود پاسخگو باشد، صورت می‌پذیرد: «هنگامی که شخصی می‌گوید “نیستی، نابود می‌کند”، می‌توانیم مطابق با نحوه نگرش خود به او بگوییم: خوب، باید با این جمله چه کنیم؟

به عبارت دیگر چه نتیجه‌ای از این جمله به دست می‌آید و خود این جمله ناشی از چیست؟ از چه تجربه‌ای می‌توان آن را اثبات رساند؟ یا اینکه از هیچ تجربه‌ای قابل اثبات نیست؟ عملکرد این جمله چیست؟ آیا این جمله، جمله‌ای علمی است؟ و چه جایگاهی در علم را می‌پذیرد؟ آیا این جمله جایگاهی همانند سنگی زیر ساختمان است که سایر سنگ‌ها بر روی آن قرار می‌گیرند؟ یا اینکه از جایگاه یک استدلال برخوردار است؟»

برای ویتگنشتاین در همه این پرسش‌ها بیش از همه مقاومت‌ها و تأثیر مخرب آنها و نه پاسخ آنها، حائز اهمیت است. چون وی این گونه ادامه می‌دهد: «من با همه این پرسش‌ها موافقم»، صرف نظر از اینکه پاسخ آنها چگونه باشد. ویتگنشتاین در گفتگویی با فردی متافیزیک گرا می‌گوید: «من مخالفتی با این مسئله ندارم که تو چرخی هرزگرد را بر روی ماشینِ زبان نصب کنی، اما می‌خواهم بدانم که این چرخ هرز و آزادانه می‌چرخد یا اینکه چرخ‌های دیگر را درگیر می‌کند». بر طبق پاسخ می‌توان تصمیم گرفت که درمان فلسفی چگونه و در کدام مسیر می‌بایست ادامه پیدا کند.

البته این درمان فلسفی (همانند روانکانی نامتناهی فروید) از پایانی عینی برخوردار نیست. به همین دلیل ویتگنشتاین «بیان همه افکار اشتباه به صورت خاص، به طوری که خواننده بگوید: بله دقیقاً منظور من این بود». را به عنوان یکی از «مهم ترین وظایف» چنین درمانی می‌داند. تنها وقتی که خواننده تصویر ارائه شده از سوی ویتگنشتاین از «جزیره هستی، در اسارت دریای بیکرانِ نیستی» را به عنوان بیان افکار خود بپذیرد، این بیان، بیانِ صحیح است.

«چیزی که دیگری می‌پذیرد، تشابه و قیاسی است که من به او به عنوان منبع افکارش ارائه می‌دهم». و بعد نشانه سردرگمی و آشفتگی وی که همان با معنا قلمداد کردن جمله «نیستی، نابود می‌کند» از طریق آگاه سازی و هوشیار کردن از بین خواهد رفت. 

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب ویتگنشتاین و پیامدها

قیمت اصلی 63400تومان بود.قیمت فعلی 57000تومان است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *