رابطه شوپنهاور با فرهنگ انگلیس شوپنهاور در سفر به انگلیس همچنین با زبان و فرهنگ - نشر پیله

رابطه شوپنهاور با فرهنگ انگلیس

کتاب شوپنهاور تاملات و تاثیرات
Rate this post

فرهنگ انگلیس

شوپنهاور در سفر به انگلیس همچنین با زبان و فرهنگ انگلیسی نیز آشنا شد. در پایان ماه ژولای سال 1803، والدین آرتور شوپنهاور از لندن به اسکاتلند عزیمت کردند و برای مدت شش ماه او را در یک مدرسه خصوصی انگلیسی زبان ثبت نام کردند.

این مدرسه شبانه روزیِ خوشنام و معتبر که «خانه عقاب» نامیده می‌شد بیشتر مخصوص فرزندان طبقه اشراف بود و به کشیشی به نام لنکاستر تعلق داشت. هدف والدین شوپنهاور از چنین تصمیمی این بود که فرزندشان انسانی با شخصیت و نجیب بار آید و به گونه‌ای تربیت شود که جنبه‌های زیباشناختی و اجتماعی در شکل گیری شخصیت وی با یکدیگر ترکیب شوند.

رابطه شوپنهاور با تمدن انگلیس با وجود اینکه وی نمی‌توانست تمامی جوانب آن را بپذیرد، همواره مثبت باقی ماند، وی پوریتن‌ها و همه ظواهر مرتبط با آن را به شدت رد می‌کرد، قدرت درخور و نوع نگرش دولت انگلیس که در آن زمان در بیشتر نقاط کره زمین حاضر بود، همانند الگو و سرمشقی در ذهن وی باقی ماند.

شوپنهاور در سال‌های بعد نیز چه در فرانکفورت شهر محل سکونتش و چه در سفر، همیشه به دنبال همنشینی با انگلیسی‌ها بود و مصاحبت با آنها را به گفتگو با هموطنان خود ترجیح می‌داد. در میانسالی هنگامی که وی برای سکونت بین دو شهر مانهایم و فرانکفورت مردد بود، در یادداشتی نوشت «مردان انگلیسی بیشتر» و به نظر چنین معیاری در انتخاب فرانکفورت به عنوان محل زندگی وی تأثیر گذار بوده است.

شوپنهاور زبان انگلیسی را به دقت یاد گرفت و به طور کامل بر آن مسلط شد، موضوعی که در بین طبقه تحصیل کرده آن زمانِ آلمان بسیار نادر بود. تمرکز و توجه اصلی نزد این قشر بیشتر بر روی زبان‌های یونانی و لاتین قرار داشت. در حالی که نزد طبقه نخبه سالار و اشراف سالار زبان فرانسوی به عنوان «زبان تجارت، حمل و نقل و مبادلات» کاربرد بیشتری داشت.

در عوض شوپنهاور همواره معلومات انگلیسی خود را به چالش می‌کشید و تلاش داشت خود را به عنوان مترجم آثار کلاسیک نویسنده‌ها و اندیشمندان انگلیسی زبان، نظیر ترجمه مقاله «نقد مذهب» از دیوید هیوم و یا ترجمه اثر معروف لورنس استرن به نام «زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی»، مطرح نماید. وی همچنین همانند پدرش در طول زندگی خود از خوانندگان همیشگی روزنامه تایمز محسوب می‌شد.

شوپنهاور در کشور خود آلمان نیز سفرهای متعددی انجام داد، اما در معنای متداول وی هیچ اعتقاد و وابستگی خاصی به «وطن» نداشت. دوران کودکی وی در گدانسک خیلی زود در خاطر او رنگ باخت و از دوران جوانی‌اش در هامبورگ نیز اثر خاصی بر ذهن او باقی نماند. شوپنهاور محل سکونت خود را متناسب با نیازهای زندگی‌اش برمی گزید.

با مرگ پدر در سال 1805 خانواده شوپنهاور به گونه‌ای از هم پاشید. شوپنهاور هفده ساله بعد از این اتفاق ناگوار چند سالی را در هامبورگ گذراند تا به قولی که به پدرش داده بود عمل نماید و دوران آمورش بازرگانی را به اتمام رساند. وی مصرانه مادرش را که در این زمان در وایمار اقامت گزیده بود، مقصر مرگ پدرش قلمداد می‌کرد و اعتقاد داشت که به پدرش در دوران بیماری و افسردگی‌اش بی‌توجه بوده و به جای رسیدگی به پدر، خود را بیشتر با برخی هم نشینی‌ها و مهمانی‌های اشرافی سرگرم کرده است. شوپنهاور بعد از مرگ پدر، مادرش را به حیف و میل کردن ارث پدری‌اش متهم می‌ساخت.

با این وجود این مادر شوپنهاور بود که سرانجام موافقت کرد تا او بتواند آموزش بازرگانی را نیمه تمام رها کند و به این ترتیب ورودش به دنیای نویسندگی را میسر ساخت.

بعد از این ماجرا شوپنهاور مکان زندگی خود را تغییر داد، اتفاقی که تأثیر به سزایی در نیمه اول زندگی‌اش داشت. وی سال‌های بعد را در تورینگن و در اطراف محل سکونت جدید مادرش سپری کرد. آرتور شوپنهاور ابتدا وارد دبیرستانی در گوتا شد اما بعد از اینکه با معلمین آن مدرسه با مشکل مواجه شد، سرانجام توسط معلمی خصوصی در وایمار آموزش دید.

در شهر کوچک وایمار او با ویژگی‌های مختص یک جامعه آلمانی اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم هر چه بیشتر آشنا شد. در آن شهر یک فرهنگ فکری بسیار پیشرفته در مقابل یک فرهنگ سیاسی، اجتماعی بیشتر محلی قرار گرفته بود؛ ذهن فارغ از شهرنشینی، ترکیبی بود که از مدت‌ها پیش مختص دنیای شهرهای کوچک آلمانی شده بود.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب شوپنهاور تاملات و تاثیرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *