روشنگری انگلیسی یک پیروزی سیاسی که در عین حال یک پیروزی فکری نیز بود - نشر پیله

روشنگری انگلیسی

کتاب عصر روشنگری
Rate this post

انگلیس

روشنگری انگلیسی در سال 1688 با یک پیروزی سیاسی که در عین حال یک پیروزی فکری نیز بود، آغاز گردید. عمل‌گرایی از بالا تاج و تخت و عمل‌گرایی از پایین پارلمان در یک مصالحه اجتماعی با یکدیگر ترکیب شدند، مصالحه‌ای که فضای کافی جهت حیات در اختیار بیشتر گروه‌های اجتماعی و مذهبی قرار داد.

در اصل این پیروزی به پارلمان، اشراف طبقه پایین و طبقه متوسط اختصاص داشت و همچنین پیروزیِ پروتستانیسم و کلیسای انگلیکان به شمار می‌رفت. البته لیبرالیسم جدید که به ویژه در دوران طولانی حکومت ویگ‌ها نمایان گر شد، در ابتدا محدود بود و جریان‌های محافظه کار قدرتمندی نیز به خصوص در میان توری‌ها که به اشراف و نجیب زادگان متمایل بودند وجود داشتند.

رواداری در برابر دگر اندیشان به ویژه در برابر کاتولیک‌ها نیز تا قرن نوزدهم میلادی همچنان بسیار محدود بود، با این وجود تحولات بیشتر در آگاهی از یک دگرگونیِ موفق صورت پذیرفت.

این مسئله برای توسعه فکری به این معنا بود که در انگلستان که از قرون وسطی به هر حال به شدت سنت گرا بود، در طول قرن هجدهم میلادی، هیچ نیاز عمومی و اساسی به اصلاح و انقلاب ایجاد نگردید. با وجود اینکه در آغاز قرن هجدهم میلادی برخی انجمن‌های مخفی نظیر فراماسونری که دست کم تا حدودی میل به تغییر داشتند، در انگلستان پدید آمدند، اما هیچ شور و اشتیاق عمومی برای اصلاحات وجود نداشت، چون در اصل مسیر تغییرات تدریجی از قبل باز بود.

در نتیجه هیچ جنبش روشنفکری نیز وجود نداشت که شور و اشتیاق کاملاً جدیدی به عقل ایجاد کرده باشد، بخشی به این دلیل که عقل در تجربه‌گرایی همچنان مشکل ساز بود و بخشی دیگر به دلیل عدم وجود یک نظام سیاسی- مذهبی مطلقه و قدرتمند بود که همه روشنفکران تحت عنوان عقل انتقادی بتوانند به مبارزه با آن بپردازند.

بر عکس، در انگلستان آگاهی از برخورداری از آزادی و عقل سلیم به میزانی بالاتر نسبت به سایر ملت‌های اروپایی، مانع از گسترش هرگونه شور و اشتیاق به عقل و آزادی گردید و در عوض یک احساس غرور ملی در این کشور ایجاد شد، غروری که تصور می‌کرد انگلیسی‌ها در سرزمین آزادی و مدارا، در سرزمین پیشرفت فکری و علمی زندگی می‌کنند.

البته این احساس غرور ملی منجر به یک زهد فروشی خاص، به یک «خود انزوایی» خاص و ایجاد ویژگی‌های متفاوت و عجیب انگلیسی‌ها نیز گردید. این خود آگاهی و «اعتماد به نفس» انگلیسی همچنین تا حدی از سوی سایر ملت‌ها پذیرفته شده و به ویژه در پژوهش روشنگری منعکس شده است. با این حال این پرسش مطرح می‌گردد که آیا تحول و پیشرفت فکریِ قرن هجدهم میلادی در انگلیس را می‌توان در واقع روشنگری محسوب نمود؟

«Enlightenment» واژه انگلیسیِ روشنگری، اصطلاح تعیین کننده قرن هجدهم میلادی به شمار نمی‌رود، چنین واژه‌ای در قرن هفدهم و هجدهم میلادی کمتر مورد استفاده قرار می‌گرفت و به نظر می‌رسد که هرگز از معنای اقدامی انتقادی برخوردار نبوده است. این واژه در معنای امروزی آن تقلیدی از اصطلاح آلمانی «Aufklärung» به معنای روشنگری است و بیشتر نمایان گر یک دوران است.

فعل «enlighten» نیز در قرون هفدهم و هجدهم میلادی به ندرت یافت می‌شود و علاوه بر این بیشتر دارای معنایی متفاوت نسبت به روشنگری کردن بوده است. این فعل در واقع ترجمه‌ای از واژه لاتین «illuminare» است و در واقع نه به معنای روشنگری کردن، بلکه به معنای روشن کردن و روشنایی بخشیدن کاربرد دارد و همانند این اصطلاح الهیاتی صرفاً در معنایی مذهبی مورد استفاده قرار می‌گیرد. «enlighten» به معنای روشنگری کردنِ غیر مذهبیِ آلمانی یا روشنگری کردنِ غیر مذهبی فرانسوی، در قرن هجدهم میلادی استثنایی بسیار نادر به شمار می‌رود.

این مسئله منطبق بر این واقعیت است که در انگلستان هیچ تعبیری از قرن هجدهم میلادی به عنوان «عصر روشن شده» یا «عصر روشنایی» وجود نداشته است. اگر چه برای نمونه جرج بارکلی از دوران خود برخی مواقع به عنوان «این دوران روشن شده» اما با معنایی نهفته و طعن آمیز نام برده است.

در حقیقت طبقه بندی قرن هجدهم میلادی در انگلستان به عنوان عصر روشنگری از دیدگاه تاریخ اندیشه، بعدها روی داده است. حتی اصطلاحاتی نظیر «عصر فلسفی» یا «عصر خِرد» نیز برای قرن هجدهم میلادی در انگلستان، چندان متداول نیستند، چنین اصطلاحاتی از جدال تاریخ ساز پایان این عصر ناشی می‌شوند و تا حدودی ترجمه‌ای از متون فرانسوی هستند.

با این حال در مورد ادبیات در مراحل اولیه صحبت از عصر آگوستینی بوده است. چنین تعبیری در اواسط قرن هجدهم میلادی مطرح گردید و در ابتدا به نویسندگان اوایل قرن هجدهم میلادی اشاره داشت، نویسندگانی که به وضوح به الگوهای کلاسیک و به ویژه اندیشمندانی نظیر الکساندر پوپ و جاناتان سوییفت استناد می‌کردند.

بعدها از چنین تعبیری در معنایی از لحاظ زمانی و به طور عینی توسعه یافته مورد استفاده قرار گرفت که البته امروزه چندان رایج و متداول نیست. به گونه‌ای مشابه از فلسفه روشنگری به عنوان عصر کلاسیک فلسفه در انگلستان صحبت شده است.

در انگلستان در قرن هجدهم میلادی به صورت آشکاری هیچ گونه آگاهی از جنبش روشنگری و همچنین هیچ آگاهیِ مستقلی از زندگی در عصر روشنگری وجود نداشته است. در نتیجه در انگلستان بر خلاف آلمان هیچ نظریه روشنی در مورد روشنگری و هیچ برنامه مؤکدی در این مورد به چشم نمی‌خورد.

با وجود اختلافات بارز طبقاتی، برای نمونه هیچ گونه بحث کلی و عمومی درباره «روشنگری مردم» ایجاد نگشت، با این وجود پروژه‌های اصلاحی به وجود آمدند که به عنوان مثال منجر به تأسیس مدارس خیریه شدند. اگر در انگلستان روشنگری وجود داشته است، در درجه اول یک روشنگری عملی بدون خودآگاهی، بدون نظریه و بدون برنامه بوده است.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب عصر روشنگری

147000تومان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *