عواطف در برابر افکار احساسات شدید، توانایی ما برای فکر کردن و، - نشر پیله

عواطف در برابر افکار

کتاب فروید برای قرن بیست و یکم
Rate this post

تفکر و عاطفه

احساسات شدید، توانایی ما برای فکر کردن و، واکنش نشان دادن از طریق منطقی را متوقف می کند و بنابراین اصل واقعیت و تلاش های ما برای قضاوت ها از روش منطقی را تضعیف می کنند.

ما از تجربه ی روزمره دریافته ایم که نسل تغییرات مسیر عادی افکار را منع می کند و این کار را از طرق بسیاری انجام می دهد. در وهله ی اول بسیاری از افکار فراموش می شوند که در غیر این صورت در رویا به عنوانی که واقعا رخ داده محسوب می شود.

برای مثال برای من اتفاق افتاده که در این آشفتگی به وسیله ی اضطراب بزرگی به وجود آمده که فراموش کردم از تلفن استفاده کنم که به خانه من در مدت زمان کمی وارد شده است و راه منطقی تازگی ایجاد شده در برابر حالت عاطفی تسلیم می شود؛ این چنین فراموشی هایی شامل از دست دادن قدرت انتخاب بهره وری منطق، مانند آنچه در رویا رخ می دهد می شود.

فروید در اینجا فرض می کند که اضطراب می تواند باعث شود که آنچه با منطق می دانیم و فکر می کنیم فراموش کنیم و بنابراین فرآیند نخستین ناخودآگاه هروقت هیجان های شدید احساس کنیم می تواند فعال شود.

این ضروری است که در اینجا تاکید کنیم راهی که اضطراب نقش کلیدی را در تحریک فرآیند نخستین ناخودآگاه انجام می دهد متوقف کردن واقعیت سنجی است.

در این سطح فروید فرضیه ی فیلسوفی قدیمی تفکر و احساس را تکرار می کند اما پیچشی به آن می افزاید به واسطه ی نشان دادن این که چگونه هیجانات، تفکر ناخوداگاه را تحریک می کنند؛ بازتاب فعالیت ایگو است که نیازمند زمان است و هنگامی ممکن می شود که سطح عواطف شامل مقادیر زیادی نباشد. ازاین رو است که زمانی که عواطف وجود دارد انتخاب روش های مشابه برای به وجود آوردن فرآیند نخستین وجود دارد.

از آنجایی که همه ما احساس عجله و اضطراب را تجربه می کنیم فروید راجع به تحریف های نورتیک صحبت نمی کند. بلکه فروید نشان می دهد که چگونه فرآیند نخستین ناخودآگاه برما تاثیر می گذارد.

فقط این حقیقت که شتاب داشتن می تواند باعث پس روی در افکارمان در تحریف منطق ناخودآگاه شود؛ هرچند فروید همچنین به یکی از راه حل های این مشکل به واسطه ی نشان دادن حذف شتاب و آرام گرفتن افکار ما که می تواند به ما کمک کند از فرآیند نخستین اجتناب کنیم اشاره می کند.

بر اساس برون فکنی دفاع اصلی ما در برابر فرآیند نخستین و نسل این تاثیرات استفاده ایگو از توجه ذهنی است؛ بنابراین، این وظیفه ی ایگو است که اجازه ی آزادی سازی عواطف را ندهد. از آن جایی که در همین زمان به فرآیند نخستین اجازه داده می شود؛ بهترین وسیله برای این قصد مکانیسم توجه است. اگر نیرو گذاری که بی لذتی را آزاد می کند قادر بود که از توجه بگریزد مداخله ی ایگو دیر می بود. و این مخصوصا چیزی است که در مورد دروغ اول هیستریایی رخ می دهد؛توجه بر ادراک متمرکز شده است که موقعیت مناسبی برای رهایی بی لذتی است.

اما در اینجا ادراک نیست بلکه اثر خاطره است که غیر منتظرانه بی لذتی را رها می سازد و ایگو این را بسیار دیر کشف می کند. به فرآیند نخستین اجازه داده است زیرا از فرد انتظار ندارد.

فروید می خواست بگوید که ما می توانیم از فرایند نخسین اجتناب کنیم اگر به رویداد هایی که اضطراب ایجاد می کنند توجه کنیم و آنها را پیش بینی کنیم اما چیزی که در هیستری اتفاق می افتد این است که رویداد پیش از این که پیش بینی شوند روی می دهند؛ مشکل این توضیح این است که فروید بعدا کشف کرد آنچه در قسمت نورز وسواسی معنی می شود.

 مشخصاً تلاش برای پیش بینی موقعیت برانگیزنده ی اضطراب از طریق عمل توجه و تفکر وسواسی است. یک دلیل برای این که چرا وسواسی ها اوقات خوابیدن بدی دارند این است که آنها سعی می کنند هر چیز بدی که ممکن است برایشان پیش بیاید را پیش بینی کنند.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب فروید برای قرن بیست و یکم

187000تومان
158500تومان
207000تومان
253000تومان
122000تومان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *