از این امر برای مشخص کردن هستی و زمان در ایدئولوژی جنگ - نشر پیله

هستی و زمان در ایدئولوژی جنگ

کتاب هایدگر و ایدوئولوژی جنگ
Rate this post

جنگ و هستی و زمان

در «هستی و زمان» نیز همانند ایدئولوژی جنگ، موضوع سرنوشت به طور مستقیم به موضوع اجتماع اشاره دارد: «اما اگر دازاین سرنوشت‌ساز به عنوان «بودن-در-جهان» در اصل در «هم‌بودی» با دیگران وجود داشته باشد، وقوع آن یک هم‌وقوعی است و به عنوان تقدیر تعیین می‌شود.

از این امر برای مشخص کردن رویدادِ اجتماع ملت، استفاده می‌شود.

اجتماعی که در اینجا از آن صجبت می‌شود، به وضوح در تقابل با جامعه قرار می‌گیرد: «تقدیر از تقدیرهای فردی تشکیل نشده است، اگر چه با یکدیگر بودن را می‌توان به عنوان گرد هم‌آمدن چندین سوژه درک کرد».

بی‌تردید اجتماعی که در «هستی و زمان» به آن پرداخته می‌شود، ارتباطی با توده‌سازیِ ویران‌گر یگانگی فردی ندارد، امری که مختص دنیای مدرن است.

این نیز یکی دیگر از موضوعات کلاسیک ایدئولوژی جنگ است که سنت سیاسی غربی و به ویژه فرانسوی را در توده‌سازی و سوسیالیسم هم‌سطح‌ساز مقصر می‌داند، و ادعا می‌کند که اجتماع واقعی را از طریق ارج نهادن و بالا بردن ارزش فردیت در یگانگی خود، به وجود آورده است.

ماریانه وبر در این مورد نوشته است: «اشپنگلر با ژستی مشابه از سوسیالیسم پروسی به عنوان تلفیقی از استقلال شخصی و اجتماع فراشخصی، صحبت می‌کند».

به نظر می‌رسد جنگ و رفاقت در جبهه راه‌حلی را برای مشکل ایجاد یک اجتماع ارائه دهند، ساختاری که از فردی‌ترین‌ها، یعنی از مرگ و شهامت در مواجهه با مرگ ناشی می‌گردد.

در «هستی و زمان» می‌خوانیم: «با هم‌بودگی واقعی در درجه اول ناشی از خودبودگی واقعی عزم است».

از سوی دیگر می‌دانیم که شهامتِ مواجهه با مرگ، پیش‌نیازی برای ایجاد موجودیت و فردیت در واقعیت خود است و به همین دلیل این شجاعت پیش‌نیازی برای ایجاد یک «با هم‌بودگی واقعی» محسوب می‌شود.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب هایدگر و ایدئولوژی جنگ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *