در جنگ ویتنام دو جبهه وجود داشت پایان جنگ ویتنام - نشر پیله

پایان جنگ ویتنام

کتاب کیسینجر در برابر کیسینجر
Rate this post

جستجو برای صلح در ویتنام

در جنگ ویتنام دو جبهه وجود داشت __ [جبهه نخست] هند و چین و [جبهه دوم] آمریکا. ویتنام‌شمالی به دنبال طولانی شدن نبرد بود در حالی‌که از طرفی دیگر باعث خسته شدن افکار عمومی در طرف دیگر بود.

رئیس‌جمهور نیکسون در مواجهه با این استراتژی و غنائمی از افزایش تعداد نیروها، تلفات و اعتراضات، همه گزینه‌های سیاست را ارزیابی کرد.

او تصمیم گرفت که نبرد زمینی را به تدریج به ویتنام‌جنوبی منتقل کند در حالی‌که ما توانایی‌های آن را تقویت کردیم. این کاهش نقش ما باعث حمایت داخلی نیز می‌شود.

در همین حال، او به کیسینجر اجازه داد تا در اسرع وقت به‌طور مخفیانه برای حل‌وفصل آن مذاکره کند.

معضل این بود که دست‌یابی به پیشرفت فقط در مذاکرات پنهان امکان پذیر بود، اما به دلیل پنهان بودن آ‌ن‌ها، انعطاف پذیری ما و سرسختی هانوی، از نظر عموم پوشیده ماند.

بنابراین، ما هزینه سنگینی را برای حمایت سیاسی پرداختیم و این به نوبه خود موجب طعمه شدن ویتنام‌شمالی سرسخت شد.

بیایید به ویتنام برویم. شما در جلسات قبلی، زمینه‌ای را برای ما آماده کردید که در آن شما در دفتر خود در سال 1969 در مورد دورنمای سیاست عمومی آمریکا صحبت کردید. اما، اجازه دهید به جنگ ویتنام بپردازیم، هم وضعیت ایالات متحده و هم مذاکرات صلح در حال انجام بود.

چه چیزی از دولت جانسون به  غنیمت بردید؟

 و هم‌چنین وضعیت نظامی روی زمین – سطح سربازان، تلفات و غیره.

در ژانویه 1969، ما پانصد هزار سرباز در ویتنام داشتیم و این تعداد هم‌چنان براساس برنامه‌هایی که در دولت جانسون طراحی شده بود، در حال افزایش بود.  بنابراین، در دو ماه اول دولت نیکسون، سی‌وچهار هزار سرباز دیگر براساس برنامه‌ای که در دولت جانسون ایجاد شده بود، در آن‌جا مستقر شدند. ما در آن‌زمان سی‌ویک هزار کشته در جنگ داشتیم. ما در طی عملیات تت بین پانصد تا هزار نفر تلفات در هفته داشتیم.

روند مذاکره تازه آغاز شده بود و یکی از تصمیمات نیکسون در هفته‌های آخر دولت جانسون این بود که همراه با شکستن بُن‌بست، روند مذاکرات پیش رود. او به راحتی می‌توانست آن‌ها را متوقف کند و آن‌ها را برای خود محفوظ نگه دارد.

بنابراین، گفت‌وگوها تقریباً به‌طور کامل رویه‌ای بود و به این موضوع می‌پرداخت که آیا دولت ویتنام‌جنوبی با واحدهای چریکی که در جنوب می‌جنگیدند در یک مذاکره خواهند نشست.

هیچ پیشنهاد سیاسی عملی از [جانب] آمریکا در مذاکرات به بن‌بست نمی رسید.

تنها پیشنهادی که ویتنام‌شمالی ارائه کرد، خواستار خروج یک‌جانبه نیروهای آمریکایی و سرنگونی دولت ویتنام‌جنوبی قبل از شروع هرگونه مذاکره بود. این دو خواسته هانوی تا پایان مذاکرات در اکتبر 1972 هرگز تغییر نکرد.

من فقط به‌خاطر این باورهای غلط عام به این موضوع اشاره کردم که اگر نیکسون دخالت نکند، پیشرفت‌هایی در این زمینه وجود داشته ‌است.

این یک حماقت محض بود. موضع اساسی ویتنام‌شمالی طی چند روز پس از توقف قرارداد بمب‌گذاری جانسون مطرح شد و هرگز تغییر نکرد و نکات کلیدی که به ما مربوط می‌شد هرگز تا اکتبر 1972 تغییر نکرد.

 وقتی به قدرت رسیدید، می‌دانستید که مأموریت پایان دادن به جنگ ویتنام را دارید. منصفانه است که این را بگوئیم؟

به‌نوعی. اما نه به شرطی که توانایی آمریکا را در دفاع از متحدانش و آزادی، تضعیف کند. به یاد داشته باشید، آیین خشونت در بحث‌های داخلی در واقع در جنگ ویتنام به وجود آمد.

البته قبل از آن، ناامیدی‌های زیادی بین دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان وجود داشت، اما این قضیه که دولت مجموعه‌ای از دروغ‌گویان جنایت­کار است که مرتکب جنایات جنگی می‌شوند، تنها در این مرحله خشونت­آمیز ظاهر شد، در نتیجه، این تظاهرات گسترده و تحریم خدمات عمومی به دنبال متوقف کردن واشنگتن بود که در جنگ ویتنام توسعه یافت.

 و هم‌چنین دشمن را به نحوی از نظر اخلاقی برتر جلوه دهد و دشمن را تکریم می‌کند.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب کیسینجر در برابر کیسینجر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *