و حزب اتحاد سوسیالیستی پیروزی های انتخاباتی نود و نه درصدی - نشر پیله

پیروزی های انتخاباتی نود و نه درصدی

کتاب کمرهای خم شده
Rate this post

اینکه رهبران و اعضای حزب نازی و حزب اتحاد سوسیالیستی دست‌کم در ظاهر توافق داشتند جای شگفتی نیست. اما دربارۀ نمود عمومی حمایت‌ها چه می‌توان گفت؟ هیچ‌کس در سال 1939 شک نداشت که هیتلر به طور گسترده‌ای محبوب بوده است، و اظهارات شرم‌آور متعددی در قالب ادبیات علمی از سوی دانشمندان برجسته وجود دارد که تا سال 1989 اطمینان خاطر می‌دادند جمهوری دموکراتیک آلمان، بر اساس توانایی آشکار آن در حفظ افکار عمومی، حیات طولانی و پایداری در پیش دارد.

انتخابات سوسیالیستی

هیتلر در نبرد من، میان اعضا و پیروان تشکیلات سیاسی تمایز قائل شد. اعضا آنهایی بودند که به تشکیلات تعهد داشتند، کسانی که حاضر بودند برای آن بجنگند و بمیرند. چه‌بسا پیروان به حزب رأی دهند اما در مواقع بحران نمی‌توان به آنها اعتماد کرد.

هیتلر در سخنرانی اختتامیۀ گردهمایی نورنبرگ 1934، روزی را در نظر داشت که هر آلمانی یک ناسیونال سوسیالیست شود، اما تنها بهترین ناسیونال سوسیالیست‌ها به عضویت حزب درخواهند آمد.

گبلز در مارس 1933 در سخنرانی رادیویی اهداف خود را به‌وضوح بیان کرد. هدف این بود که حمایت 100 درصدی مردم آلمان را به دست آوریم. «حال که این حمایت را داریم، رادیو باید به ما کمک کند تا آن را حفظ و از آن دفاع کنیم. باید مردم را چنان در پیام معنوی روزگارمان غرق کنیم که دیگر هیچ‌کس نتواند از آن رهایی یابد.»

هم هیتلر و هم گبلز به این معضل اشاره می‌کنند. نازی‌ها نمی‌توانستند انتظار داشته باشند که حمایت 100 درصد جمعیت را به دست آورند. همه مؤمن واقعی نبودند. «بهترین» آلمانی‌ها می‌توانند عضو حزب شوند، اما تکلیف 90 درصد باقی‌مانده چیست؟ راه‌حل این بود که این تصور را ایجاد کنیم که عموم مردم از رژیم حمایت می‌کنند، حمایتی که چنان قدرتمند است که کمتر کسی جرئت داشته باشد تردیدهای خود را در فضای عمومی بیان کند.

  • به گفتۀ اتو دیتریش در گردهمایی نورنبرگ 1935: «ناسیونال سوسیالیسم، افکار عمومی مردم آلمان است.» چنین تفسیری برای کسانی که متفاوت فکر می‌کردند جایی باقی نمی‌گذاشت.

انتخابات تصویری روشنگر از نیروی پیش‌برندۀ وحدت کلمه است. نازی‌ها در انتخابات پارلمان ژوئیه 1932، 37 درصد آرا را به دست آوردند. در انتخابات دست‌کاری شده اما تااندازه‌ای ‌آزاد مارس 1933 آنها اندکی کمتر از 44 درصد آرا را کسب کردند. هشت ماه بعد حزب در همه‌پرسی نوامبر 1933، 92 درصد آرا را به دست آورد. با روش‌های متعارف متقاعدسازی نمی‌توان به چنین تغییرات چشمگیر و سریعی دست‌یافت.

آمار رسمی برای همه‌پرسی اوت 1934 که پس از مرگ هیندنبورگ برگزار شد 88 درصد بود، اما در برخی مناطق به کمتر از 70 درصد می‌رسید. این یک غافلگیری ناخوشایند بود. مقاله‌ای در نشریۀ اراده و راه ما بیان داشت: «19 اوت ثابت کرده است که 10 درصد مردم آلمان کنار کشیده‌اند. ما نباید از هیچ اقدامی به‌منظور جلب حمایت بخش بزرگی از آنها برای دولت ناسیونال سوسیالیست فروگذار کنیم.»

واژۀ «جلب حمایت» نشان‌دهندۀ تلاش صادقانه برای متقاعدکردن با درنظرگرفتن احتمال باخت است. اما باخت در انتخابات قابل‌قبول نبود. حزب مطمئن بود که همه‌پرسی 1936 و 1938 نتایج 99 درصدی را به همراه داشته است. هیچ‌کس باور نمی‌کرد که تقریباً همه در آلمان این گونه می‌اندیشند، اما یک فرد معقول نیز نمی‌توانست بداند که چه تعداد از مردم برخلاف خواست هیتلر فکر می‌کردند. این عدم‌اطمینان بسیار مهم بود. در مواجهه با عدم‌اطمینان، مردم زبان در کام می‌کشیدند.

در این زمینه:  وحدت کلمه در حزب

برگرفته از کتاب: کمرهای خم شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *