هایدریش در فرمان معروف خود، یهودیان از دید مقامات آلمانی - نشر پیله

یهودیان از دید مقامات آلمانی

کتاب سرمایه داری و مدرنیته
Rate this post

یهودیان و آلمانی ها

هایدریش در فرمان معروف خود، که در 21 سپتامبر 1939 از برلین برای همه مناطق تحت امر آلمان در شهرهای تازه اشغال شدۀ لهستان ارسال شد، تاکید کرد که شوراهای بزرگان یهود می‌بایست متشکل از «شخصیت‌ها و خاخام‌های پرنفوذ باقی‌مانده» باشد- و سپس فهرست بلندبالایی از وظایف مهمی را برشمرد که می‌بایست به عنوان مسئولیت این شوراها اعلام شود و لذا تحت اقتدار و نظارتشان انجام پذیرد.

شاید این تصور وجود داشته باشد که اصرار نازی‌ها روی انجام همه کارها در گتو به دست خود یهودی‌ها یکی از دلایل این آرزو بود که قدرت رهبری یهودی آشکارتر و نافذتر باشد. جمعیت یهودی عملاً (در آلمان به تدریج، در سرزمین‌های اشغال‌شده به یکباره) از دایره نظارت مقامات اجرایی عادی معاف شد و زیر نظارت رهبران همکیش خود قرار گرفت.

کسانی که در عوض، دستوراتشان را از یک نهاد آلمانی که به طریقی مشابه بیرون از ساختار قدرت عادی قرار داشت دریافت می‌کردند. هرمان اریش زایفرت در 1940 مبانی نظری- حقوقی ترکیب عجیب خودگردانی و انزوا در گتوها را این چنین بیان کرده است:

از دید مقامات آلمانی یک یهودی منفرد و تنها در سرزمین‌های اشغال شده وجود خارجی ندارد. در اصل نباید جز با شوراهای یهودی هیچ بحث و مذاکره‌ای با یک یهودی منفرد داشت… با کمک این شوراها یهودیان می‌توانند به طور کامل امور خود را سر و سامان بدهند مثل کارهای مربوط به جوامع مذهبی‌شان اما از سوی دیگر آنها باید مسئولیت کامل وظایف و خواسته‌های دولت آلمان را بر عهده بگیرند.

اعضای شورا که در بیشتر موارد ثروتمندترین و برجسته‌ترین شخصیت‌های یهودی هستند، شخصاً مسئول این مهم می‌باشند. بدون شک این شورا یادآور کهل‌هایی است که روسیه تزاری برای اداره یهودیان به کار گرفت البته با یک تفاوت بزرگ: در روسیه حقوق یهودیان را کهل‌ها اعطا و حمایت می‌کردند ولی در اینجا وظایف یهودیان از سوی شوراهای یهودی در مناطق اشغال شدۀ آلمان دریافت و صادر می‌شود… فرامین صادره از سوی آلمانی‌ها جای چون و چرا ندارد.

رهبریِ یهودی قدرت رسمی نامحدودی را بر یهودیانِ در بند اعمال می‌کرد در حالی که خود گرفتار یک سازمان جنایتکار رها از کنترل و نظارت نهاد‌های رسمی دولتی (اس‌اس) قرار داشت.

از این جهت، نخبگان یهودی نقش واسط مهمی در تضعیف یهودیان ایفا می‌کردند؛ چیزی که برای یک نسل‌کشی کاملاً عجیب محسوب می‌شود این بود که تسلیم و سرسپردگی کامل یک جماعت به خواست و اراده بی‌چون و چرای زندانبانانشان نه از طریق نابودی که با تقویت ساختار اجتماعی و نقش اتحادبخشی که نخبگان محلی‌شان ایفا می‌کردند حاصل آمد.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب سرمایه داری و مدرنیته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *