جهان ها و قلمروها من به تبیین اینگولد درباره "جهان‌ها" و "قلمروها" در چارچوب - نشر پیله

جهان ها و قلمروها

کتاب جاکعه شناسی فراسوی جامعه ها
Rate this post

محیط گرایی معاصر

من به تبیین اینگولد درباره “جهان‌ها” و “قلمروها” در چارچوب محیط‌گرایی معاصر بر می‌گردم. او خاطرنشان می‌سازد که چیزی پارادوکسیکال درباره اصطلاح تغییرمحیطی جهان که به طور چشم‌گیر در مباحث علمی، سیاسی و سیاست‌گذارانه به‌کار می‌رود، وجود دارد. محیط نوعاً به معنای چیزی است که حول چیزی را فرا گرفته است و همواره متضمن رابطه‌ای با چیزی است که آن را در برگرفته است. یکی از آن‌ها بدون دیگری نمی‌تواند وجود داشته باشد. اما در رابطه با جهان، روشن نیست که چنین “محیطی” به چه معنا است.

البته فضای حیاتی وجود دارد که جهان را دربر می‌گیرد و بخشی از کانون امور محیطی معاصراست، آن چنان که در فرضیه “گایای” لوی لوک است. (1988) اما هم چنان که اینگولد نشان می‌دهد آنچه به‌طور ضمنی در اصطلاح تغییر محیطی جهانی وجود دارد، برداشتی از جهان است که آن را در معرض تهدید محیطی در نظر می‌گیرد.

اما چگونه و به چه معنا انسان‌ها می‌توانند به‌وسیله جهان در برگرفته شوند؟ جهان ما را دربر نمی‌گیرد. در واقع اندیشیدن درباه زمین به‌عنوان یک محیط جهانی اشاره به یک فرایند جداسازی انسان‌ها از زمین دارد.

اینگولد به بحث تمایز میان جهان‌ها و قلمروها و استعاره‌های متفاوت درباره زمین می‌پردازد و از این‌رو آن فرایندهایی که به‌نحوی فزاینده امور مربوط به مکان‌ها و جوامع را متاثر می‌سازد مورد توجه قرار می‌دهد.

او به این موضوع می‌پردازد که چگونه تصویر امرجهانی برای ما از خلال مدل‌ها، عکس‌های گرفته شده از فضاپیماها و ماهواره‌ها و تصاویر متحرک به‌کارگرفته شده در تلویزیون، به فکری آشنا بدل می‌شود، اما در واقع از آنجا که تقریباً هیچ‌کس امر جهانی را مشاهده نکرده، با آن به تنهایی تماس نداشته یا آن را نشنیده و نبوییده است، لذا می‌توان گفت امرجهانی به‌نحو مستقیم توسط حواس‌انسانی درک نمی‌شود.

زندگی در مجاورت بسیار نزدیک با سطح زمین سپری می‌شود و از این‌رو هیچ ادراکی از امر جهانی یا تجربه مستقیم امور مرتبط با آن وجود ندارد. اینگولد به‌طور خلاصه می‌گوید: “هستی به‌عنوان یک جهان تصور می‌شود، دور از آنکه در یک فرایند حیاتی و از خلال آن درک شود. هستی به‌عنوان یک کلیت ظاهر می‌شود یعنی آن چنان که به‌وسیله زندگی یا در تقابل با آن باز نمایانده شود. محیط جهانی یک زیست جهان نیست بلکه یک جهان متمایز از زندگی است.

گاسکارف نشان داده است چگونه این برداشت‌های معاصر از امرجهانی به شکل خاص بر اساس عکسی که آپولوی 17 از “کل زمین” در سال 1972 گرفت، به‌وجود آمده است. او توضیح می‌دهد چگونه این تصویر از زمین به نمادی ایدئولوژیک و نمادی از قدرت عظیم بدل شد.

آن تصویر در کنار تصاویر دیگر به‌وسیله شرکت‌های رایانه‌ای و خطوط هوایی که بر در دسترس‌پذیری فعالیت‌های‌شان تاکید داشتند، به‌وسیله طرفداران محیط زیست که بر تنهایی و آسیب‌پذیری زمین در تاریکی فضا و از این‌رو بر نیاز به مدیریت سیاره‌ای تاکید داشتند، و به‌وسیله دولت آمریکا ماموریت فضاپیمای آمریکایی را به‌عنوان بالاترین دستاورد مقدر‌ نوع‌بشر در مقیاس جهانی تصور می‌کرد، مورد استفاده قرارگرفت. این تصویر از جهان، قدرت شگفت انگیز بازنمایی‌های بصری را که در مقیاس وسیع بازتولید و جابجا می‌شوند را نشان می‌دهد، وضعیتی که به‌جابجایی گفتمان‌ها چندگانه و رقیب منجر می‌شود. (به بخش هفتم درادامه بنگرید)

این برداشت از جهان به مثابه یک هستی استوار و تیره و تار، جهانی که در بهترین حالت فقط دیده می‌شود، می‌تواند با تصوری از جهان مقایسه گردد که در آن جهان به مثابه سلسله‌ای از قلمروهای هم مرکز درک می‌شود. یک قلمرو، میان تهی و شفاف است و می‌تواند از درون مورد آزمون قرارگیرد.

دیدگاه کروی، منظری درون‌نگرانه، مرکز گریز و تجربه شده از خلال حس شنوایی است تا اینکه صرفاً از طریق بصری درک گردد. جهان قرون وسطایی همچون جوامع قبیله‌ای مختلف، جهان را به مثابه سلسله‌ای از قلمروهای درهم‌تنیده می‌پندارد. اینگولد بیان می‌کند که حرکت از استعاره‌های کروی به استعاره‌های جهانی امری است که در آن جهان به‌نحو فزاینده از ماتریس تجربه‌های زیسته مبتنی بر تنوع حواس جدا می‌شود.

قدرت اقناع کننده استعاره جهانی ریشه در بینایی و محوریت حس بصری دارد. این سلطه حس بصری موجب ایجاد و بازتولید دوگانه ادعایی میان آنچه جهانی و آنچه محلی است شده است. قدرت و اهمیت مفروض گرفته شده برای امرجهانی برآمده از چگونگی سلطه تصاویربری بر انواع دیگر حواسی که نقش میانجی را دارند می‌باشد.

به‌شکل خاص محیط به‌سمتی می‌رفت که به‌عنوان امری جهانی و از این‌رو در تخالف با محیط به‌عنوان امری محلی درک شود. اینگولد استدلال می‌کند که تفاوت میان امرجهانی و امرمحلی در درجه گستردگی یا مقیاس آن‌ها نیست بلکه آن‌ها دو نوع یا گونه متفاوت از امورند. امرمحلی محدود شده‌تر یا عمیقاً متمرکز شده‌تر از امرجهانی نیست، بلکه ناشی از یک شکل متفاوت از فهم است: “یک امرمحلی، به‌جای آنکه مبتنی بر یک مشاهده بی‌تفاوت و بی‌طرفانه یک جهان جدا از ما باشد، مبتنی بر یک درهم‌تنیدگی فعال با اجزاء جهانی که در آن اقامت داریم و ادراکی از مبادلات عملی زندگی می‌باشد.

 نگریستن به محیط همچون جهان، پذیرش تفوق هستی‌شناختی جهانی انفکاک بر هستی‌شناسی محلی درهم‌تنیدگی است. هستی‌شناسی مزبور ستایش فن‌آوری، نوآوری، مدیریت‌تخصصی و اختیارزدایی‌نسبی از افراد محلی است.

یک مثال خوب در مورد محدودیت تفکر جهانی، تحلیل “معرفت‌ها و عملکردهای محلی” است که می‌تواند قدرت تبیینی علوم تکنیکی و طبیعی جهانی را به چالش بکشد. این علوم اغلب مبتنی بر مفروضاتی اجتماعی‌اند که بدان معنا می‌باشد که پیش‌بینی‌های نظری مشتق از آزمایشگاه نمی‌تواند خارج از آن در شرایط “جهان واقعی” خاص عمل کند.

آزمایشگاه خودش یک نظم و ترتیب اجتماعی و طبیعی خیلی خاص است و عمومی‌سازی آن می‌تواند به مطلع سازی بهتر فهم‌های علمی از موقعیت‌هایی که در آن عمل می‌کند منجر شود. آن‌ها در این معنا می‌توانند “دانشمندان” بهتری باشند. در مورد اثرات بارش رادیواکتیو در چرنوبیل بر مزرعه پرورش گوسفندان در منطقه دریاچه انگلیسی، و این به‌شکل خلاصه چنین می‌گوید:

اگرچه پرورش‌دهندگان لزوم پایبندی به محدودیت‌ها را پذیرفتند، اما آن‌ها نمی‌توانستند نادیده‌انگاری آشکار رهیافت‌های‌شان در مورد نظام رایج منعطف و غیر رسمی مدیریت پرورش در آن منطقه از سوی متخصصان را بپذیرند. متخصصان فرض می‌کردند که معرفت علمی می‌تواند در پرورش آن منطقه بدون متناسب ساختن آن باشرایط محلی، عملیاتی شود. متخصصان واقعیت‌های مربوط به پرورش گوسفندان را نادیده می‌گرفتند و از معرفت محلی غفلت می‌کردند.

این مطلب بیانگر اهمیت شناسایی و تحلیل عملکردهای اجتماعی محلی، یعنی برداشت‌های مبتنی بر معرفت‌های محلی است که می‌تواند میانجی اشکال معرفت علمی جهان باشد. به‌طور ضمنی، در مدل‌های غربی علم یک فرایند استانداردسازی‌ جهانی وجود دارد که اغلب بدان معناست که دانشمندان شرایط محلی خاص را نادیده می‌گیرند و اشکال معرفت محلی مرتبط با ارزیابی ریسک را نادیده می‌انگارند.

در نتیجه دو نکته دیگر را باید به این تحلیل درباره مزایا و نقائص استعاره امر جهانی افزود. اول آنکه توسعه تفکر‌جهانی خود مستلزم یک فرایند تفسیرفرهنگی است، تا حدی بدان خاطر که آن‌چنان که ما مشاهده کرده‌ایم، خود امر‌جهانی به‌وسیله همه حواس ما به‌نحوی صریح تجربه نمی‌شود.

این فرایند بر ساخته‌شدن می‌تواند در رابطه با تغییرمحیط زیست‌جهانی نگریسته شود. در جای دیگر نشان داده شده است که یک محیط زیست اغلب شکل یافته و به لحاظ تاثیرگذاری قدرتمند وجود ندارد که بتواند تغییر محیط‌زیست‌ جهانی را موجب شود و خود بر اثر آن متحول شود. گسترش یک بحران زیست‌محیطی جهنمی به سادگی فرآورده جهانی‌شدن ریسک‌ها نیست.

به بیان دقیق‌تر، مجموعه‌ای از امور ناپسند در ارتباط با محیط زیست مورد اشاره قرار می‌گیرند که تصور می‌شود در مقیاس جهانی عمل می‌کنند. چنین فرض می‌شود که بسیاری از افراد که در جوامع مختلف زندگی می‌کنند، می‌توانند خودشان را به‌عنوان ساکنان یک زمین و در معرض ریسک‌های مشترک با دیگران در نظر آورند. (این امر تا حدی پیامد عکس گرفته شده از آپولو است).

این اجتماع تصوری جهانی ریشه در تنوعی از فرایندهای اقتصادی و فرهنگی دارد. (بنگرید به wynne,1994) در سال 1970 در ایالات‌متحده و برخی قسمت‌های اروپا، توجه به طیف وسیع‌تری از مسائل آغاز شد که آشکارا تهدید زیست‌محیطی بودند. آن‌ها شامل مواردی هم چون تشعشع‌های هسته‌ای، استفاده از حشره کش‌ها، آلاینده‌های مربوط به وسائل نقلیه و دیگر اشکال نظام‌مند آلودگی آب و هوا بودند.

این وقایع منجر به آغاز شکل‌گیری یک برداشت تازه از یک بحران عمومی‌تر در مورد خطرات زیست‌محیطی گردید. پیامدهای مخرب مزبور به فراسوی مرزهای ملی گذر می‌کردند و به‌نحو بالقوه هر فردی را مورد هجوم قرار می‌دادند و فجایعی نبودند که به لحاظ جغرافیایی محدود و منحصر در یک منطقه باشند.

سازمان‌ها و دولت‌های مخالف شروع به اشاره کردن به‌ویژگی جهانی این ریسک‌ها کردند و بیان نمودند که آن‌ها کل “سیاره زمین” را تهدید می‌کنند. (بنگرید به Cosgrove 1994) استدلال شد که چنین ریسک‌هایی مولفه‌هایی متداخل از یک بحران جهانی فراگیرند تا اینکه علل مجزا و پیامدهایی به لحاظ جغرافیایی خاص داشته باشند.

دوم آنکه به نظر می‌رسد اینگولد در تحلیل خود از امرجهانی و امرمحلی فرض می‌کند که چیزی درباره مفهوم امرمحلی وجود دارد که غیراستعاری است. او فرض می‌کند که امر محلی واقعاً وجود دارد و به‌وسیله قرابت جغرافیایی تمایز می‌یابد و شامل مجموعه‌ای از الگوهای کار و اقامت دارای هم‌پوشانی، مرزهای روشنی که هر امرمحلی را از دیگری جدا می‌کند و برداشتی پیچیده از اقامت گزیدن‌های استواراست.

اما آنچه اینگولد در اینجا بیان می‌کند برپا شدن یک (گمینشافت) بازتنظیم‌شده است. فقط در این شرایط زمانی چنین گمینشافتی متضاد با نوعی (گزلشافت) جهانی است. به‌کارگیری اصطلاح محلی، تاحدی استعاری است و کاربرد آن مستلزم متوسل شدن به مفهوم اجتماعات آشکارا مرزبندی شده‌ای است که درون هر یک، روابط اجتماعی عمیق از طریق تعلق و صمیمیت متمایز می‌شوند.

این روابط محلی به‌وسیله اینگولد با جای‌گیرشدن در همه حواس و در شمول در آوردن همه حواس محقق می‌شود که بالعکس برداشت وابسته به حس بصری از امر متمایز “جهانی” است. کاسگروف می‌گوید ایمان داشتن به امرمحلی سخت است.

ما بیشتر اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب جامعه شناسی فراسوی جامعه ها

قیمت اصلی 171800تومان بود.قیمت فعلی 155000تومان است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *