هوفمان و فلسفه
از نظر آدولف فریدریش هوفمان، فلسفه، کانون و محورِ به اصطلاح «علوم هدفمند» است و دیگر نمیتوان آن را «علم تفکر» صرف دانست.
فلسفه موضوع هرکسی نیست؛ فلسفه از فهم مشترک فراتر میرود و نیاز به دقت و تیزبینی دارد. فلسفه شناختی جامع، انتقادیتر و دقیقتر از نظریات عامهی مردم است، و همانند افلاطون در اینجا نیز بر حقیقت تأکید میکند.
- آدولف فریدریش هوفمان در مخالفت با کریستیان ولف تأکید میکند که فلسفه علم امکان نیست، بلکه علم واقعیت است.
از لحاظ وی «فلسفه، شناخت طبیعیِ حقایق پنهان، و شناخت طبیعت و وجود موضوعاتی است که نه بر اساس ارادهی انسانها، بلکه در خارج از آن شکل گرفتهاند، موضوعاتی که به طور طبیعی هرگز کاملاً از بودن چشمپوشی نمیکنند.»
موضوعات فلسفه عبارتاند از وجود و جوهرِ چیزهای ازلی یا چیزهای مستقل از انسان و درنتیجه به اصطلاح ماهیتها و ویژگیهای کلی.
- آدولف فریدریش هوفمان با تأکید بر واقعیت موضوع فلسفه، بهوضوح از ایدهی کریستیان ولف (دربارهی فلسفه) علم چیزهای ممکن، فاصله میگیرد؛ و با مشخص کردن این واقعیت چیزی مستقل از انسان، به آن دوری و در دسترس نبودنِ خاصی را میبخشد (قیاسشدنی با کیهان یا فیزیک دوران باستان.)
با این حال اگر فلسفه از نظر هوفمان (شبیه به قرون وسطی و فلسفهی مدرسی) متوجه ماهیتها یا بهاصطلاح ماهیتهای عام شود، باز هم وی به مقاصد نهاییِ علم امکانی که نظر کریستیان ولف بود، یعنی علمی که مقصودش امکان ذاتی است، بسیار نزدیک میشود.
آدولف فریدریش هوفمان، اما در عین حال از ویژگیهای چیزها برای موضوع فلسفه نام میبرد. به این ترتیب وی بهوضوح تفاوتگذاری آندراس رودیگر بین شناخت کمیتها و شناخت کیفیتها را بار دیگر مطرح مینماید.
اما درحالیکه آندراس رودیگر شناخت اندازهها را بهمعنای گستردهای بخشی از فلسفه به شمار میآورد، آدولف فریدریش هوفمان در نظر دارد فلسفه را به شناخت ویژگیهای چیزها مختلف، محدود کند.
از نظر وی فلسفه و ریاضیات در اصل از لحاظ روششناختی متفاوت هستند. به این ترتیب در این زمینه نیز تفاوت با کریستیان ولف بار دیگر برجسته میشود.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب امید به عقل