در طول جنگ داخلی آمریکا، آبراهام لینکلن با یک مشکل عمده ارتباطات بینالمللی روبرو شد. او میدانست که اگر بخواهد در وادار کردن ایالتهای جنوبی برای پیوستن مجدد به اتحادیه موفق شود، باید بین آنها و کسانی که قادرند منابع مالی و تجهیزات جنگی به آنها برسانند، شکاف ایجاد کند.
پیام مستقیم توسط آبراهام لینکلن
او نیاز داشت که اروپا بیطرف بماند، این نگرانی بیهوده نبود. کارخانههای پنبه اروپایی مصرف کننده عمده پنبه جنوبیها بودند و صاحبان آنها علاقهمند به ادامه تجارت با کشورهای کنفدراسیون. روش اصلی لینکلن برای اطمینان از بیطرفی اروپا این بود که مردم اروپا از طریق ارسال یکسری سری نامه سرگشاده به روزنامههای اروپایی به صورت مستقیم درخواست بیطرفی کنند.
در نامهها سعی شده بود به بینانهای اخلاقی اروپاییها اشاره شود و هدف ایالاتمتحده از جنگ را نه یک مبارزه انتزاعی در راستای استیفای حقوق دولت بلکه یک مبارزه کاملا انسانی در مورد موضوع بردهداری مطرح کند.
- بازنگری او در مواضع بینالمللیاش منجر به این شد که مخاطبان داخلی هم با او هم موضع شوند که هم زمان با انتشار اعلامیه آزادی در 1 ژانویه 1863 است.
مبارزات لینکلن از طریق روایتهایی که به شدت در اروپا بازتاب داشت مورد حمایت قرار گرفت. به ویژه تاثیر روایتهای مکتوب منتشر شده از بردههای بازمانده که هویت واقعی قربانیان را به مخاطب میشناساند و باورپذیر میکرد، کمتر از آثار داستانیای مانند روایت برده داری در داستان «کلبه عموتوم» دراماتیزه نبود.
اینها عناصر بنیادینی در تایید مباحث لینکلن بودند. لینکلن روی داشتههای اروپاییها سرمایهگذاری و آن را تقویت کرد و همین کار مدافعان کنفدراسیون را بسیار سختتر کرد. نگاههای اروپایی- به ویژه در میان افراد شاغل – به سمت حمایت از هدف لینکلن شدت گرفت و اندیشه حمایت از کنفدراسیونها از ذهن حاکمان قاره به کل رخت بر بست.
در این زمینه: شهر کوچک ماسکاتین
برگرفته از کتاب: دولت ها چگونه پیروز می شوند