علم از زمان اعراب دو کارکرد داشته است
یک: قادر ساختن ما برای شناخت چیزها
دو: قادر ساختن ما برای انجام کارها
یونانیان به استثنای ارشمیدس، تنها به اولین مورد علاقه مند بودند. آنها کنجکاوی زیادی در مورد جهان داشتند، اما از زمانی که افراد متمدن به خاطر برده ها راحت زندگی می کردند ، هیچ علاقه ای به فن آوری نشان نمی دادند.
علاقه به کاربرد عملی علم نخستین بار از طریق خرافات و جادو صورت گرفت. عرب ها آرزو داشتند که سنگ فیلسوف، اکسیر زندگی و چگونگی تبدیل فلزات پایه به طلا را کشف کنند.
در پیگیری تحقیقات برای این اهداف، واقعیت های زیادی را در شیمی کشف کردند، اما آنها به هیچ یک از قوانین عمومی معتبر و مهم نرسیدند و فن آوری آنها ابتدایی باقی ماند.
با این حال، در اواخر قرون وسطا، دو کشف بسیارحاصل گردیدند: آنها باروت و قطب نمای دریانوردی را کشف کردند. مشخص نیست چه کسی کاشف آنها بوده اما تنها مورد مسلم این است که راجر بیکن نبود.
اهمیت اصلی باروت در ابتدا این بود که دولت های مرکزی را قادر می ساخت دشمنان سرکش را شکست دهند. مگنا کارتا هرگز برنده نمی شد اگر جان توپخانه داشت.
اما اگرچه در این مورد ممکن است ما در کنار بارون ها علیه شاه باشیم، به طور کلی قرون وسطی از هرج و مرج رنج می برد و آنچه ضرورت داشت راهی برای برقراری نظم و احترام به قانون بود.
در آن زمان تنها قدرت سلطنتی می توانست به این هدف دست یابد. بارون ها به قلعه های خود متکی بودند، زیرا نمی توانستند در برابر اسلحه بایستند.
به همین دلیل تودورها قدرتمندتر از پادشاهان قبلی بودند. و همان نوع تغییر در همان زمان در فرانسه و اسپانیا رخ داد.
قدرت مدرن دولت از اواخر قرن پانزدهم و به خاطر باروت آغاز شد. از آن روز تا حالا، اقتدار دولت ها افزایش یافته که عمدتاً از طریق پیشرفت تسلیحات جنگی حاصل گشته است. این پیشرفت توسط هنری هفتم، لویی یازدهم، فردیناند و ایزابلا به دست آمد. این توپخانه بود که آنها را قادر به موفقیت کرد.
قطب نما دریایی نیز به همان اندازه مهم بود. این امر عصر کشف را ممکن ساخت. دنیای جدیدی به روی استعمارگران سفید پوست باز شد. مسیر به سمت شرق دور دماغه امید نیک، فتح هند را امکان پذیر کرد و ارتباطات مهمی را بین اروپا و چین به وجود آورد.
اهمیت نیروی دریایی بسیار افزایش یافت و از طریق دریا قدرت اروپای غربی بر جهان تسلط پیدا کرد. در نهایت، این سلطه تنها در قرن حاضر به پایان رسید.
هیچ چیزی مهم دیگری در شیوه فن آوری جدید علمی تا عصر بخار و انقلاب صنعتی رخ نداد. بمب اتم در هفت سال اخیر، افراد زیادی را به این فکر وا داشت که شاید فن آوری علمی از مسیر صحیح خود خارج شده است.
اما چیز جدیدی در آن وجود ندارد. انقلاب صنعتی باعث بدبختی های ناگسستنی در انگلیس و آمریکا شد. فکر نکنم هیچ دانشجویی تاریخ اقتصادی در این مورد شک کند که میانگین شادی در انگلستان در اوایل قرن نوزدهم پایین تر از صد سال قبل بود و این کاملاً از فن آوری علمی ناشی شد.
بگذارید پنبه را در نظر بگیریم که مهمترین نمونه از صنعتی شدن اولیه بود. در کارخانجات پنبه لنکشایر (كه ماركس و انگلیس از اين راه معيشت خود را تامین می کردند) ، كودكان از دوازده تا شانزده ساعت در روز کار می کرد و آنها اغلب از سن شش یا هفت سالگی کودک کار بودند.
کودکان را کتک می زدند تا در هنگام کار خواب شان نبرد. علی رغم این، خیلی ها از آنها نمی توانستند بیدار بمانند و به خاطر افتادن در داخل ماشین آلات قطعه قطعه یا کشته می شدند.
والدین آنها مجبور بودند که در برابر این قساوت ها در حق فرزندان شان تسلیم شوند، زیرا خودشان در وضعیت سخت و بغرنجی قرار داشتند. کارگران به خاطر ورود ماشین آلات اخراج شده بودند ؛ کارگران روستایی به خاطر مصوبه حصارکشی بالاجبار به شهرها مهاجرت کردند که از پارلمان برای ثروتمند کردن مالکان زمین با فقیر ساختن دهقانان استفاده نمود.
اتحادیه های کارگری تا سال 1824 غیرقانونی بودند. دولت عواملی تحریک کننده را به کار گرفت تا تلاش کنند که احساسات انقلابی دستمزد بگیران را برانگیزند و در نهایت همه تبعید یا به دار آویخته شدند. این اولین اثر ماشین آلات در انگلیس بود.
در همین حال، تأثیرات در ایالات متحده به همان اندازه فاجعه به بار آورد. در زمان جنگ استقلال و چند سال پس از پایان آن، کشورهای جنوبی کاملاً مایل بودند که در آینده نزدیک برده داری را براندازند.
بردگی در شمال و غرب با رأی موافق در سال 1787 لغو شد و جفرسون، نه بدون دلیل، امیدوار بود که آن در جنوب هم عملی شود.
اما در سال 1793، ویتنی ماشین پنبه پاکن را اختراع کرد و سیاه پوستان را قادر ساخت پنجاه پوند الیاف پنبه را از دانه پنبه به جای یکی در روز تمیز کنند. دستگاه های “صرفه جویی در نیروی کار” در انگلیس باعث شده بود که کودکان پانزده ساعت در روز کار کنند و در آمریکا برای بردگان زندگی بسیار سختی را شدیدتر از آنچه رقم زده بودند که باید قبل از اختراع آقای ویتنی تحمل می کردند.
تجارت برده در سال 1808 لغو شد و افزایش عظیم کشت پنبه پس از آن تاریخ با وارد كردن سیاه پوستان از كشورهاي كمتر جنوبي ناناسب برای کشت پنبه میسرشد.
جنوب بی نهایت ناسالم بود و بردگان در مزارع پنبه بی رحمانه و بیش از حد کار می کردند. بدین ترتیب، کشورهای کمتر برده دار جنوبی به این ترتیب به
گورستان های سودآور جنوبی تبدیل گشتند. یکی از جنبه های عجیب و غریب قابل توجه این حجم برده داری این بود که صاحب سفیدپوست مالک کل خانواده برده ها قلمداد می شد و وقتی آنها به پول نقد احتیاج داشتند، صاحب زن یا فرزندان آنها را می خرید تا برای کار در مزارع بفروشد و (به احتمال زیاد) قربانی کرم قلاب دار ، مالاریا یا تب زرد شوند.
نتیجه نهایی جنگ داخلی بودکه مطمئناً اگر رخ نمی داد، صنعت پنبه غیرعلمی مانده بود. در قاره های دیگر نیز همین نتیجه به دست آمد. کالاهای پنبه ای در هند و آفریقا نیز بازار خوبی پیدا کردند و این محرک امپریالیسم انگلیس بود.
باید به آفریقایی ها آموزش داده می شد که برهنگی کناه است و این کار بسیار ارزان توسط مبلغان انجام شد. علاوه بر کالاهای پنبه ای ما سل و سفلیس هم صادر کردیم، اما برای آنها هیچ هزینه ای پرداخت نشد.
من به پرونده پنبه پرداخته ام ، زیرا می خواهم تأکید کنم که شرارت به دلیل فن آوری علمی چیز جدیدی نیست. شرارت هایی که من از آنها صحبت کردم به موقع متوقف گردید: کودک کار در انگلیس برچیده شد، برده داری در آمریکا از بین رفت، امپریالیسم اکنون در حال پایان یافت در هند است. شرارت هایی که در آفریقا پابرجاست، هیچ ربطی به پنبه ندارد.
بخار یکی از مهمترین عناصر در انقلاب صنعتی بود و در حوزه حمل و نقل یعنی کشتی بخار و راه آهن برجسته عمل کرد. اثرات واقعاً گسترده بخار در حمل و نقل بعد از اواسط قرن نوزدهم کاملاً توسعه یافت، هنگامی که آنها منجر به گشودن غرب میانه آمریکا و استفاده از غلات آن برای تغذیه جمعیت صنعتی انگلیس و انگلستان جدید است.
این منجر به افزایش رونق فراوانی شد و موفق تر از دیگر کارهایی بود که ویکتوریا با خوش بینی انجام داد. همچنین امکان افزایش سریع جمعیت را در هر کشور متمدن به جز فرانسه امکان پذیر کرد، جایی که قانون ناپلئون مخالف حکم تقسیم مساوی دارایی فرد در بین همه فرزندانش بود و جایی که اکثریت صاحبان یعنی دهقانان زمین بسیار کمی داشتند.
ما بیشتر در برگه ای دیگر در مورد بخشی از این کتاب مطلب گذاشتهایم
برگرفته از کتاب تاثیر علم بر جامعه