فلسفه و کلیسا
ارسطو، فیلسوف یونانی چه ارتباطی با کلیسای کاتولیک پیدا میکند؟ به نظر میرسد که ارتباط زیادی قابل مشاهده نباشد. البته ارسطو نیز به وجود خدا اعتقاد دارد، اما خدای مورد نظر ارسطو نه جهان را از هیچ به وجود آورده و نه پسری دارد، پسری که همزمان هم خدا و هم انسان باشد و هم انسانها را نجات داده باشد.
- خدای ارسطو کوچکترین ارتباطی با انسانها برقرار نمیکند، وی یک «محرک بیحرکت» و دلیل و هدف هر واقعیتی است. خدای ارسطو به عنوان یک اصل کیهانی یک طرح بسیار عقلانی و به عبارتی خدایی مختص فیلسوفان محسوب میشود.
اگر ارسطو با مذهب مسیحیت آشنا میشد، به احتمال زیاد نگاهی تحقیرآمیز به این مذهب ابتدایی داشت، مذهبی که در آن تصورات عرفانی بر تفسیری عقلانی از جهان غلبه مینمایند.
توماس آکویناس که بسیاری وی را معروفترین فیلسوف دوران قرون وسطی میدانند، اما نگاه دیگری داشت.
- از نظر او ارسطو فیلسوفی مسیحی بود، فیلسوفی که آموزههای مهم مسیحیت را در شکلی عقلانی بیان نمود، پیش از آنکه این آموزهها از طریق مکاشفه عهد جدید در شکلی کامل ظاهر شوند.
همانگونه که در بین آثار بزرگ قرون وسطی رایج بود، کتاب حجیم توماس آکویناس به نام «مدخل الهیات» نیز به صورت همزمان هم شامل فلسفه و هم الهیات میشود.
در حقیقت در قرون وسطی هیچ فلسفهای مستقل از دستورالعملهای مذهبی وجود نداشت.
- اعتمادی که توماس آکویناس به عقلانیت یا به عبارتی دیگر به عقل انسانی داشت، هرگز بدیهی محسوب نمیشد.
فیلسوفان اوایل مسیحیت همانند آگوستین همواره مسیرهای اشتباه عقل را یادآور میشدند و ادعا میکردند که راه رسیدن به خدا تنها از طریق اعتقادات و فضل الهی امکانپذیر است.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب عمارت فلسفه