شکست انقلاب مدنی سال امپراتوری آلمان و حزب سوسیال دموکرات آلمان - نشر پیله

امپراتوری آلمان و حزب سوسیال دموکرات آلمان

کتاب خیانت به انقلاب
Rate this post

امپراتوری آلمان و «حزب سوسیال دموکرات آلمان» نه تنها در یک زمان به وجود آمدند، بلکه از ریشه مشابه ی نیز برخوردار هستند: شکست انقلاب مدنی سال 1848. این انقلاب دارای دو هدف بود، دستیابی به اتحاد ملی و ایجاد یک ساختار دموکراتیک، اهدافی که موعد آنها فرا رسیده بود.

امپراتوری آلمان

  • «حکومت‌های کوچک فراوان» و فئودالیسم (دلایل اصلی انقلاب 1848 در آلمان)، در ابتدای عصر صنعتی آماده بودند از میان برداشته شوند.

اما انقلاب مدنی شکست خورد و شهروندان آلمانی نیز با این شکست کنار آمدند. آنچه وظیفه شهروندان آلمانی بود، توسط سایرین برعهده گرفته شد. وحدت ملی (تراز کردن مرزهای ملی قدیمی) توسط بیسمارک در رأس «طبقه اشراف‌زادگان» و به کمک ارتش پروس صورت گرفت.

  • نوسازی داخلی (تراز کردن مرزهای طبقاتی قدیمی) نیز از سوی طبقه چهارم (کارگران) انجام پذیرفت، وظیفه‌ای که طبقه سومِ (شهروندان و کشاورزان) تضعیف شده موفق به تکمیل آن نشده بود.

در دهه 1860، بیسمارک و جنبش کارگریِ تازه ظهور کرده در آلمان، هر یک انتهای سرنخی را در اختیار داشتند که در جریان اتفاقات سال 1848 پاره شده بود. اگر آنها در کنار یکدیگر ایستاده بودند، در سال‌های دهه 1870، آنچه که در جریان انقلاب سال 1848 از دست رفته بود، جبران می شد و یک دولت ملی مدرن، سالم و پایدار می‌توانست در آلمان ایجاد گردد.

اما آنها نه در کنار یکدیگر، بلکه در مقابل یکدیگر ایستادند و با وجود رابطه نزدیک اما کوتاه مدت بین بیسمارک و فردیناند لاسال (بنیانگذار حزب سوسیال دموکرات آلمان) نتیجه دیگری نمی‌توانست حاصل شود.

در نتیجه یک امپراتوری ایجاد گشت که با وجود برخورداری از یک سیاست خارجی قدرتمند و ترسناک، اما وضعیت داخلی چندان مساعدی نداشت. اینکه امپراتوری آلمان به عنوان یک دولت ملی مبهم و نادقیق بوده، به احتمال زیاد اجتناب‌ناپذیر بوده است.

حتی جنبه‌های عجیب و غیرواقعی قانون اساسی بیسمارک (مواردی نظیر دوگانگی حل نشده بین امپراتوری و پروس، قدرت ظاهری شاهزادگان و مجالس ایالتی، تقسیم نامشخص قدرت بین پادشاه و صدراعظم، ناتوانی نهادینه رایشس‌تاگ، ارتش ناهماهنگ) آفت اصلی امپراتوری به شمار نمی‌رفتند، چون قانون اساسی قابل تغییر است.

آنچه امپراتوری بیسمارک را با وجود شکوه و عظمتِ پیروزی‌های جنگی، از همان ابتدا بیمار نمود (بنای بر ادعای آرتور روزنبرگ تاریخ نگار معروف، در کتابش با عنوان «پیدایش جمهوری وایمار») توزیع نادرست، قدیمی و ضد تاریخی قدرت بین طبقاتش بود.

در این زمینه: انقلاب در کریسمس

برگرفته از کتاب: خیانت به انقلاب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *