در ساعات اولیه روز بیست و چهارم دسامبر نبردی خونین انقلاب در کریسمس - نشر پیله

انقلاب در کریسمس

کتاب خیانت به انقلاب
Rate this post

بحران در کریسمس

در ساعات اولیه روز بیست و چهارم دسامبر نبردی خونین بین طرفداران انقلاب و حامیان انقلاب متقابل در خیابان‌های مرکزی برلین درگرفت. نبردی که به نفع انقلابیون به پایان رسید. اما بعد آنها این پیروزی را همچون هدیه کریسمس به رقیب خود بخشیدند.

در هر انقلابی، نگرش قدرت نظامی بسیار تعیین‌کننده است. آنچه هفته‌های پایانی سال 1918 را مبهم و مشکوک می‌نماید، صرفاً نه نقش دوگانه «نمایندگام مردمِ» سوسیال دموکرات‌ها، بلکه مهم‌تر از همه این واقعیت بود که کسی نمی‌دانست قدرت نظامی و مسلح در کجا قرار گرفته است.

چون با انعقاد آتش‌بس دیگر نیازی به بسیج نیروها نبود و کنترل سربازان تا حد زیادی از دست ارتش و دولت خارج شده بود. نه تنها سربازان بازگشتی از جبهه‌های غرب که فریدریش ابرت و ژنرال گرونر بر روی کمک آنها برای سرکوب و مهار انقلاب حساب باز کرده بودند، بلکه سربازانی که در اوایل ماه نوامبر با حضور در برلین نقش بسیار مهمی در انقلاب ایفاء کرده بودند نیز، متفرق شده بودند و نگه‌ داشتن آنها غیر ممکن بود.

آنها می‌خواستند برای جشن کریسمس بعد از سپری شدن سال‌های سخت جنگ به خانه‌های خود بازگردند. نیروهایی که در برلین باقی مانده بودند، در واقع افسران و آن دسته از سربازانی بودند که چندان توافقی با انقلاب نداشتند و با عدم تمایل در جریانات منتهی به اتقلاب شرکت کرده بودند.

به این ترتیب نیروهای نظامی حاضر در پادگان‌های برلین با توجه به رویدادهای روز ششم دسامبر و شرایط کنونی، بیشتر برای ضدانقلابیون مفید بودند. آنها دست‌کم تحت تأثیر اتو ولس، فردی که در روزهای نهم و دهم نوامبر با سخنرانی خود حمایت سربازان را به دست آورده و سپس به عنوان فرمانده برلین منصوب شده بود، به یک نیروی بسیار حائز اهمیت بدل گشته بودند.

اما لشکر ملوانان خلق که در نهم نوامبر وجود نداشت، اما از آن زمان به بعد به عنوان محافظ واقعی انقلاب، قلمداد می‌شد، در این زمینه یک استثناء به شمار می‌رفت. هسته اصلی این لشکر، چند صد ملوانی بودند که در هفته منتهی به نهم نوامبر، از کیل به برلین آمده، در ابتدا دستگیر و سپس در نهم نوامبر آزاد شده بودند.

علاوه بر این چند صد ملوان ساکن برلین، دو هزار ملوانی که به درخواست اوتو ولس از کیل به برلین آمده بودند نیز، به این لشکر ملوانان خلق تعلق می‌گرفتند.

برخی مواقع از این لشکر سه هزار نفره، به عنوان قدرتمندترین گروه نظامی انقلابی یاد می‌شد. در تاریخ پانزدهم به دستور فرمانده شهر، قصر پادشاه در برلین که پیش از این غارت شده بود، در اختیار این لشکر قرار گرفته و از آن زمان به بعد مقر فرماندهی این لشکر به این قصر منتقل شده بود.

به مدت چهار هفته، این لشکر ملوانان، افتخار فرمانده برلین به شمار می‌رفت. اما ناگهان شرایط دچار تغییر شد و دلایل این مسئله را می‌توان در جریانات ششم دسامبر در برلین که به برکناری فرمانده این لشکر منتهی شد و همچنین عدم تناسب وجود این لشکر با برنامه ژنرال گرونر «برای بازتولید نظم در برلین»، جستجو نمود. از اواسط ماه دسامبر به بعد، اوتو ولس فرمانده برلین یا به اختیار خود و یا به هشدار مقامات بالاتر، به صورت کاملاً مشخصی، مشغول انحلال این لشکر شده بود.

بر طبق یک ضرب‌المثل فرانسوی، اگر کسی بخواهد سگش را غرق کند، او را متهم به هاری می‌کند و بر همین اساس به لشکر ملوانان خلق نیز ناگهان اتهام «اسپارتاکیست» بودن و غارت قصر پادشاه وارد شد، در حالی که این لشکر تنها در جریان انقلاب به غارت این قصر خاتمه داده بود.

اوتو ولس فرمانده سوسیال دموکرات برلین نیز به عنوان اهرم فشار، پرداخت دستمزد به آنها را متوقف کرده بود و از سویی دیگر کریسمس نیز فرا می‌رسید.

ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم

برگرفته از کتاب خیانت به انقلاب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *