تفکر و داوری
اندیشه «گفتگوی خاموش» است که فرد با خویشتن خود انجام میدهد.
گفتگویی بر خلاف منطق و علوم، نه نتایج قابل بررسی بلکه معنا ایجاد میکند، حتی اگر شخص متفکر از جهان اشیاء و ادراکات حسی به صورت موقتی کناره گیری نماید.
اندیشه همچنان ملزم به بدن و ادراکات حسی وی باقی میماند. وظیفه اندیشه قادر ساختن انسان به کنش و مجهز کردن وی به وجدان است، وجدانی که مراقب کنشها است.
در حالی که اندیشه امر غایب را مجسم میسازد، خواستن معطوف به آینده است. خواستن از عقل و همچنین فهم دوری میگزیند؛ خواستن خودسرانه بوده و شامل اراده معطوف به نخواستن میشود.
از سوی دیگر داوری کردن به طور معمول با گذشته ارتباط میکند. این امر مستلزم یک «شیوه اندیشه گسترش یافته» است که با کمک آن شخص قضاوت کننده دیدگاههای ممکن سایرین را از آن خود نموده و در حکم خود آنها را لحاظ میکند.
به همین دلیل در داوری کردن بیش از اندیشیدن و خواستن نیاز به وجود دیگران است تا شخص قضاوت کننده با آنها وارد یک گفتگوی خیالی شود.
برگرفته از کتاب درآمدی بر هانا آرنت فیلسوف آزادی
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم