اگزیستانسیالیسم دائما دلمشغول مفهوم تراژدی بوده و همواره در مقابل آن دلنگرانی داشته است. کییرکگور، در ترس و لرز، شوالیهی ایمان خود را، که مظهر تعهد اگزیستانسیالیستی است، با ظرافتی خاص در تضاد با قهرمان تراژیک تعریف میکند.
تراژدی
- در تراژدی، قهرمان با دشواریهای جانفرسا و دوراهیهای وحشتناک و موقعیتهای فداکارانه روبرو میشود. به اعتقاد کییرکگور، قهرمان تراژیک از منظر اخلاقی، همواره ستودنی است.
از دیگر سو، شوالیهی ایمان برای انجام اعمالی فراخوانده میشود که در تقابل با ادراک ما نسبت به خیر و شر قرار میگیرد. مثال بارز آن، داستان ارادهی ابراهیم برای قربانی کردن پسرش در عهد عتیق است. به این ترتیب، تراژدی به مثابهی رویکردی همسنگ به مفهوم مشترک رنج، نوعی “دیگری” برای اگزیستانسیالیسم است.
چنین تضادی با تراژدی را میتوان در نمایشنامههای ساموئل بکت نیز مشاهده کرد. در نمایش نامه پایان بازی او، هملت به “هم” تلخیص شده و والدین هملت به جای این که بستر یک نمایش تراژیک را مهیا کنند، در زباله دان به سر میبرند.
- نیچه در آثار خود رویکرد متفاوتی را نسبت به تراژدی اتخاذ میکند. او در نخستین کتابش، زایش تراژدی (1872)، تراژدی یونانی را در چارچوب تقابلی پایانناپذیر میان دو آیین دیونیزوسی و آپولونی، که یکی سرخوشانه و دیگری خردمندانه است، تحلیل میکند.
این تقابل، نمایش تراژیک را خلق و در نهایت آن را نابود کرده است. در اینجا نیز تراژدی به عنوان نگرشی فلسفی با مشخصههای وجودی فراوان تعریف میشود، که به وضوح، بخشی از فرایند سلوک نیچه به سوی اتخاذ رویکردی اگزیستانسیالیستی است.
این رویکرد به تراژدی، در اندیشههای متفکر اگزیستانسیالیست مسیحی، بردیایف نیز بازنمایی میشود. او “تعارضی تراژیک را میان مسیحیت و تاریخ” مشاهده میکند. این تعارض مانند تقابل دیونیزوس و آپولون، دست کم در این جهان، حل ناشدنی جلوه میکند.
در جریان این تعارض “هر یک دیگری را داوری میکند”؛ برای تاریخ، مسیحیت یک جریان شکست خورده تلقی میشود، چرا که در گسترش نیکی و یا ممانعت از پلشتی بارها و بارها شکست خورده است.
از دیدگاه مسیحیت نیز تاریخ نیرویی است که مانع تحقق راستی در زمین شده است. با این همه بردیایف تلاش میکند تا گامی فراتر بگذارد و به سوی آیندهای برود که مسیحیت در آن مذهبی نو خواهد شد. نگرش شخصی تمام این متفکران و نویسندگان اگزیستانسیالیست، در تقابل با تراژدی تعریف میشود.
در این زمینه: توجیه
برگرفته از کتاب: فرهنگ توصیفی اگزیستانسیالیسم