ویتگنشتاین
ویتگنشتاین بنا بر توصیه فرگه در سال 1911 به کمبریج نقل مکان کرد، اما از دانشگاه منچستر انصراف نداد، چون نسبت به قابلیتهای فلسفی خود تردید داشت.
با این وجود راسل توانست ویتگنشتاین جوان را نسبت به صلاحیت و قابلیتش در فلسفه متقاعد نماید، جوانی که برتراند راسل به صورت روز افزونی مجذوب استعداد و شخصیت وی میشد.
در کمبریج ویتگنشتاین خیلی سریع از نظر فکری به چهره برجستهای بدل گردید، وی همچنین به عضویت «انجمن گفتگوی کمبریج» که یک انجمن مباحثه اختصاصی بود، درآمد. انجمنی که با عنوان «حواریون کمبریج» نیز معروف بود.
در چنین انجمنی وی با اشخاصی نظیر لیتون استراچی منتقد ادبی ، سیدنی ساکسون ترنر و جان مینارد کینز که بعدها موفق به اخذ جایز نوبل در رشته اقتصاد گردید و همچنین برخی از اعضای گروه بلومزبری آشنا شد.
ویتگنشتاین در این انجمن آشنایی نزدیکی با جرج ادوارد مور فیلسوف برجسته و با نفوذ انگلیسی نیز پیدا کرد، کسی که در کالجترین ترینیتیِ دانشگاه کمبریج در کنار برتراند راسل، از مدرسین فلسفه محسوب میشد.
علاوه بر این ویتگنشتاین با دیوید پینزنت، دانشجوی رشته ریاضیات نیز دوست شد، دیوید پینزنت اما بسیار زود درگذشت و ویتگنشتاین بعدها به یاد پینزنت کتاب «رساله منطقی – فلسفی» خود را به وی تقدیم کرد.
ویتگنشتاین به همراه پینزنت در سال 1912و 1913 سفرهایی طولانی به ایسلند و نروژ انجام داد، سفرهایی که وی در آنها نه تنها به استراحت و تجدید قوا پرداخت، بلکه زمان خود را بیشتر صرف کار بر روی مسائل منطقی- فلسفی نمود. وی در این زمینه با برتراند راسل در ارتباط بود، چون وی را از لحاظ فلسفی بسیار مناسب قلمداد میکرد.
ویتگنشتاین در سال 1913 در نروژ اثری با عنوان «یادداشتهای در باب منطق» به رشته تحریر درآورد که اولین هسته بازمانده از «رساله منطقی- فلسفی» را تشکیل میدهد. در همین سال کارل ویتگنشتاین، پدر وی چشم از جهان فرو بست و برای فرزندان خود ارث فراوانی باقی گذاشت، مسئلهای که لودویگ به آن همانند فشاری مضاعف مینگریست.
به همین دلیل یک سال بعد ویتگنشتاین «مبلغ یکصد هزار کرون» را برای «توزیع بین هنرمندان محتاج اتریشی» در اختیار لودویگ فون فیکر ناشر دو هفته نامه «مشعل» قرار داد و ما بقی سهم خود از ارث پدری را به خواهران و برادرانش بخشید.
منبع این کمک مالی عظیم و سخاوتمندانه به هنرمندان اتریشی ناشناس باقی ماند و «در سال 1954 سه سال بعد از مرگ لودویگ ویتگنشتاین افکار عمومی اتریش متوجه خاستگاه چنین کمک سخاوتمندانهای شد».
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب ویتگنشتاین و پیامدها