جهانبینی
تعریف مورد تأیید جمهوری دموکراتیک آلمان از جهانبینی، روشنگر است: «تبیین نظاممند و کامل طبیعت، جامعه، نقش مردم در جهان و ایجاد قوانینی برای رفتار اجتماعی انسانها… نقش جهانبینی این است که به تمامی افکار، رفتار و فعالیتهای عملی فرد جهت بدهد.»
در میانۀ دهۀ 1970 در مراسم رسیدن به سن بلوغ (معادل سوسیالیستی مناسک جشن تکلیف مسیحیت) به نوجوانان چهاردهساله کتابی داده میشد که در آن آمده بود: «برای اینکه از گمراهی در جهان مصون بمانید و سعادتی که آرزویش را دارید تا حد زیادی محقق شود، شما در زندگی خود به یک قطبنما نیاز دارید؛ یک روش همیشه در دسترس برای دانستن اینکه به کدام سمت بروید، نوعی چارچوب فکری.
در نبرد جهانی امروز ما میان جدید و قدیم، میان آنچه در راه است و آنچه در حال نابودی است، میان جهانی در حال تغییر و جهانی که لجوجانه به گذشته چسبیده است، میان صلح و تجاوز، میان حقیقت و دروغ – و در یک کلام در نبرد امروزی ما میان سوسیالیسم و امپریالیسم – تنها یک چارچوب فکری صحیح وجود دارد و آن جهانبینی مارکسیسم لنینیسم است.» در نتیجه جهانبینی جمهوری دموکراتیک آلمان راههایی را پیدا کرد تا به آموزش، خانواده، اوقات فراغت و ورزش از نوعی دریچۀ سیاسی مورد تأیید نگریسته شود.
- در سال 1980 سرمقالۀ صفحۀ اول ترومل که هفتهنامهای برای کودکان بود به شکایتهایی مبنی بر اینکه نشریه بیش از حد محتوای سیاسی دارد پاسخ داد: «هیچچیز در برابر امور پیشپاافتاده خوشایند نیست، اما فقط کسی حق دارد از آنها لذت ببرد که به مسائل اصلی زندگی نیز که سیاست هم شامل آن میشود توجه کند. این مطلب مهم است. نمیتوان دربارۀ سیاست زیاد صحبت کرد و در واقع سیاست تمام زندگی ما را هدایت میکند.» در آنجا همه چیز سیاسی بود.
درست همانطور که مسیحیان معتقدند رستگاری شخصی برای دگرگونکردن روح انسان ضروری است، مارکسیسم لنینیسم نیز بر نوعی رستگاری فکری اصرار داشت که گاهی از آن بهعنوان «روشنایی» یاد کرد. گزارشی در سال 1958 از برلین به این دیدگاه اشاره کرد که برخی از شهروندان تنها زمانی میتوانند از نظر سیاسی فعال شوند که مشکلات تولید و توزیع برطرف شده باشد.
در عوض، گزارش میگوید: «اشتباهات و خطاها تنها زمانی اصلاحپذیر هستند که ذهن مردم روشن شده باشد.» روشنایی در تعریف جمهوری دموکراتیک آلمان به این معنا بود که مردم پیش از اینکه بتوانند واقعیت را بهدرستی ببینند و در نهایت مشکلات خود را حل کنند، باید مارکسیسم لنینیسم را میپذیرفتند.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب کمرهای خمشده
(پروپاگاندای آلمان نازی و جمهوری دموکراتیک آلمان)