مدرنیته
چگونه انسان امروزی با تمسخر به چیزهایی نگاه میکند که در دههی پایانی قرن نوزدهم ممنوع بودند و میپندارد که تخطی از آنها برای او هیچ تاوانی به همراه نداشته است!
انسان امروزی به شکلی مفرط این امر را که انسان در روح خود دارای الگویی بس واضح است که توان سنجش تفاوتها را دارد، آرمانزدایی کرده است؛ بنابراین میتوان دید که یکی از پیامدهای این لاقیدی آن است که انسان باریکبینیاش را از دست میدهد.
زیرا آنگاه که پرده برافتد، هیچ واقعیتی در فراسوی آن نمیبینیم و یا در بهترین حالت با واقعیتی چنان پیشپاافتاده روبرو میشویم که با خیال راحت عطای این کنش به اصطلاح شجاعانه را به لقایش میبخشیم. آنان که توان بازاندیشی دارند، درمییابند که واقعیتی که ما را به وجد میآورَد، در واقع ایدهای است که مواجههی غیرمستقیم، در پرده بودن و عدم آشکارگی، مولفههای آن هستند.
معنای یک موضوع، همان گمانههای متنوع ما است، نه نوعی دارایی ذاتی که میتوان آن را به شیوهی بربرها و با دست خالی تصاحب کرد. زمانی که در جریان انقلاب فرانسه، چنین پوزیتیویسمی برای نخستین بار مطرح شد، برک در متنی فوقالعاده دوراندیشانه، نتایج آن را پیشبینی کرد:
“تمام آن پندارهای دلپذیری که قدرت را به گونهای آرام و سربهراه، آزادیخواه ساخته، و ساحتهای مختلف زندگی را هماهنگ کرده، و با نوعی همگونسازی ملایم، عواطفی را که جامعهی خصوصی را منعطف و زیبا میکند با سیاست درهمآمیخته بود، بایستی به وسیلهی این امپراطوری پیروزمند نوین نور و خرد، از میان برود. به همین سبب است که باید تمام پردهپوشیهای نجیبانهی زندگی به شکلی گستاخانه از هم دریده شوند.
تمام ایدههای تخصیص یافتهای که با ذخایر پنداشتی اخلاقی مزین شدهاند، ایدههایی که قلب مالک و فهم موید آنها است و تا آن اندازه ضروری هستند که نقائص طبیعت عریان و لرزان ما را بپوشانند، بایستی به عنوان روشهایی مسخره، پوچ و منسوخ، نابود شوند.”
بربرها و نااهلان توان درک آن را ندارند که دانش واقعیت مادی، دانش مرگ است. در آنها تمایلی به هر چه نزدیکتر شدن به منبع دریافت حس فیزیکی وجود دارد – این همان حضیضی است که نقطهی پایانی بر زندگی ایدهپردازانه میگذارد.
هیچ آموزشی نمیتواند آموزش باشد، مگر آنکه نشان دهد که جهان از فاصلهای مشخص بهتر درک میشود یا آنکه ادراک بنیادین نیازمند درجاتی از تجرید است. کوتاه آمدن از این مسئله موجب غرق شدن ما در واقعیت بیرونی یا تسلیم شدن ما به استقراهای بیپایان تجربهگرایی میشود.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب ایده ها پیامد دارند