اجلاس مسکو
یکی از قسمتها این بود که برژنف، نیکسون را در کرملین «نگه داشت» و او را متقاعد کرد که با ماشینش به خانهاش برود! و بقیه افراد را به حال خودشان گذاشت.
در پایان جلسه کرملین قرار شد همه ما با یک کاروان آمریکایی، برژنف را تعقیب کنیم. اما، وقتی از جلسه بیرون میآمدیم، برژنف به نیکسون گفت: «بیا هر دو با هم برویم» و بنابراین نیکسون کاری را انجام داد که سرویس مخفی تصور نمیکرد. [چرا که] او سوار یک ماشین خارجی شد، [و] بدون نیروی امنیتی آمریکا آنجا را ترک کردند.
من با ماشین دیگری آنها را دنبال کردم، بنابراین در کاروان موتوری ریاستجمهوری بودم. اما، وینستون که کتابهای توجیهی را در اختیار داشت، عقب ماند. من تا به امروز هنوز نمیدانم که وینستون چگونه توانست خودش را با اتومبیل جداگانهای که اجازه رفتن به خانه برژنف را دارد به آنجا برساند، و با او صحبت کند.
اولین رویداد برای نیکسون سفر با قایقی بود که در آن برژنف قایق را هدایت میکرد__ یک تجربه مهیج که مو را به تن سیخ میکرد، اما زمانیکه بازگشت، وینستون با تمام کتابهای توجیهی آنجا حضور داشت.
سرویس مخفی به قدری از آنچه برژنف انجام داده بود عصبانی شد که ماشین خود را در خانه برژنف در زیر ایوان گذاشت و در را بست تا رئیسجمهور دیگر دوباره نتواند ربوده شود!
خب، خود جلسه قرار بود یه جورایی کاری باشه و بعد شام برویم بالا. اما، قبل از شروع شام، هر یک از سه رهبر اتحاد جماهیر شوروی بیانیهای طولانی ارائه کردند و نیکسون را بهخاطر تشدید تنش در ویتنام محکوم کردند و با ویتنامیها اعلام همبستگی کردند.
نیکسون، گهگاه چیزی اضافه میکرد، بسیار کوتاه و بسیار قاطعانه، اما وارد جزئیات دقیق نمی شد. پس از آنکه سه ساعت خشمگین بودند…. که به نظر بیپایان میرسید … آنها احساس کردند که دیگر وظیفه خود را به عنوان یک روسی انجام دادهاند.
بنابراین، آنها توانستند این رونوشت را به هانوی بفرستند، سپس برای صرف شام به طبقه بالا رفتیم.
سپس، مکالمه بلافاصله به بقیه موارد تغییر پیدا کرد که در آنزمان، توافق SALT از مهمترین آنها بود. و سپس برژنف پیشنهاد کرد که در یک موقعیت مناسب،(وزیر امور خارجه، آندره) گرومیکو و من بلافاصله مذاکره را شروع کنیم. و بنابراین ما ساعت سهونیم شب برای مذاکره به مسکو بازگردانده شدیم در حالیکه نیکسون و برژنف به رختخواب رفته بودند.
بهطور خلاصه، برژنف اعلام کرد که با توجه به روحیه خارقالعادهای که پس از سه ساعت انتقاد در ما وجود دارد، ما دقیقاً برعکس آنچه را که آنها گفته بودند انجام دادیم.
آنها تلویحاً گفته بودند که پشت سر ویتنامیها هستند و هنگامیکه غذاخوردن شروع شد، [گفتند] «بیاید غذا بخوریم» و هنگامیکه غذا خوردن شروع شد، آنها گفتند، «خب، اکنون برویم سراغ کارهایی که باید انجام دهیم» و سپس برژنف گفت «بگذارید هنری کیسینجر و گرومیکو همین حالا بروند.» آن موقع بود که ما ساکت شدیم.
من میدانم که زمانیکه به کاخ کرملین رسیدیم، خورشید در حال طلوع کردن بود. به دلایلی، ما برای مذاکره به کرملین برگشتیم و برای دو ساعت دیگر آنجا بودیم و پس از آن، دو روز نسبتاً سخت مذاکرات [وجود داشت].
بنابراین، بهطور خلاصه، کل اجلاس موفقیت آمیز بود.
بسیار راضی کننده بود.
ما قبلا اینجا در این مورد مطلبی را منتشر کرده ایم
برگرفته از کتاب کیسینجر در برابر کیسینجر