سلطنت مطلقه با لوئی چهاردهم به نقطه اوج قدرت خود دست یافت، حکومتی که هیچ انحرافی از اصل «یک ایمان، یک قانون، یک پادشاه» را تحمل نمیکرد. پادشاه به پروتستانیسم نه صرفاً به عنوان یک خطر مذهبی، بلکه به عنوان یک خطر سیاسی برای مطلقگرایی مبتنی بر مذهب خود مینگریست.
لوئی چهاردهم
تحت فرمانروایی لوئی چهاردهم فرانسه سرانجام به یک کشور ملی، کاتولیک و استبدادی بدل گردید و با حکومت مرکزی توانست خود را از لحاظ سیاسی و فرهنگی به عنوانی قدرتی مسلط در اروپا مطرح نماید. البته حکومت لوئی چهاردهم بیش از همه در خارج از کشور درخشان و پر زرق و برق به شمار میرفت، چون قیمت گسترش قدرت و شکوه و جلال بسیار بالا بود.
با اینکه در ورسای بزرگترین قصر اروپا به عنوان نمادی از قدرت پادشاهی ساخته شد و در پاریس «فرهنگستان سلطنتی علوم» در سال 1666 و «کمدی-فرانسز» در سال 1680 تأسیس گردیدند، با اینکه بسیاری از نویسندگان و اندیشمندان، حکومت لوئی چهاردم ملقب به «پادشاه خورشید» را به عنوان نشانهای از یک عصر جدید مورد ستایش قرار میدادند، عصری که حتی آن را از دوران باستان نیز برتر میدانستند.
اما توسعه قدرت حکومت با وجود برخی تصرفات و فتوحات با مشکل مواجه گردید و در نهایت جنگهای فراوان قدرت مالی فرانسه را به نوعی ویران نمود. علاوه بر این بیرون راندن اوگنوها از لحاظ فرهنگی، علمی و اقتصادی خسارات فراوانی به همراه داشت و بیشتر یک پیروزی «شکست آمیز» به شمار میرفت. سرانجام کشور تحت فشار سیستم مطلقه و روحانیون کاتولیک به حالت احتضار فرو رفت، به نحوی که مرگ پادشاه از سوی بسیاری همچون رهایی پنداشته شد.
در این زمینه: اهمیت روشنگری
برگرفته از کتاب عصر روشنگری