روشنگری قدرتمندترین نهضت قرن هجدهم میلادی بود، اما چنین نهضتی نه از حیث ماهوی و نه از لحاظ زمانی بر آن قرن منطبق نبود. روشنگری به عنوان پاسخی به وضعیت اساسی مذهبی و سیاسی اروپا مدتها پیش از سال 1700 میلادی آغاز شد و در دهه 1780 به وضوح و تقریباً به صورت همزمان و مستقل از یکدیگر در انگلستان، فرانسه و آلمان قابل تشخیص گردید.
روشنگری
ویژگی روشنگری از همان ابتدا تحت تأثیر شرایط متفاوت ملی و شرایط آغازین، مختلف بود. در این زمینه میتوان از سه مشخصه نمادین و بنابراین سه گرایش ویژه نام برد. در انگلسنان روشنگری با یک پیروزی سیاسی بسیار تعیین کننده، یعنی انقلاب شکوهمند سال 1688 شروع شد، با این انقلاب سلطنت پارلمانی مورد تأیید قرار گرفت و روشنگری توانست به عنوان انتقاد از مذهب به نسبت آرام توسعه یابد.
در فرانسه روشنگری با یک فاجعه مذهبی شروع شد، یعنی با لغو «قانون نانت» در سال 1685، این قانون به طرد شدن و نابودی تقریباً کامل پروتستانها (اوگنوها) منجر شده بود. به این ترتیب فرانسه از طریق ارتباط تنگاتنگ اصول کاتولیک و حکومت مطلقه به حکومتی ارتجاعی بدل گشت؛ حکومتی که در آن امری همانند روشنگری صرفاً به عنوان یک مخالفت اساسی (در ابتدا به صورت مخفیانه) امکان پذیر بود.
در آلمان هیچ مبدأ تاریخی سیاسی یا مذهبی حائز اهمیتی وجود ندارد که بتوان از آن به عنوان آغاز روشنگری نام برد؛ در این زمینه حداکثر یک رویداد دانشگاهی مطرح میگردد، یعنی ورود چشمگیر زبان آلمانی به دانشگاه لایپزیش در سال 1687. به این ترتیب اصلاحات دانشگاهی شروع شد، اصلاحاتی که هدف از آن اصلاح کلی فرهنگ و اجتماع بود.
عوامل مختلفی باعث تشدید چنین تفاوتهایی بین این کشورها شدند. بین انگلستان و فرانسه از دوران قرون وسطی رابطهای به نسبت تنگاتنگ و گاهی پر تنش برقرار بوده است؛ بر همین اساس در قرن هجدهم میلادی تبادل فرهنگ بین این دو کشور و در نتیجه انتقال روشنگری بسیار پر رونق بود. در مقابل آلمان به دلیل چند پاره بودن در بسیاری از جهات عقب مانده باقی ماند و از این فرآیند فرهنگی به نوعی بیرون ماند.
در آن دوران به دلایل زبانی، فرهنگ آلمانی به طور عام و روشنگری آلمانی به طور خاص نادیده گرفته میشد، در حالی که در آلمان به دلیل تفاوتهای فرهنگی در برخی مناطق، فرهنگ فرانسوی و همچنین انگلیسی به صورت گسترده مورد پذیرش قرار میگرفت. در اصل روشنگری قرن هجدهم میلادی با وجود تأکیدش بر «جهان میهنی» در عمل ملی است و «میهن پرستی» که از آن به عنوان فضیلت در همه جا تبلیغ میشد، گرایشها به خود انزوایی ملی را تقویت میکرد.
در این زمینه: حکومت خدا و اخلاق انسانی
برگرفته از کتاب: عصر روشنگری