همانند تمام اشکال سوسیالیسم فاشیسم به مثابه شکلی از سوسیالیسم - نشر پیله

فاشیسم به مثابه شکلی از سوسیالیسم

کتاب مشکل سوسیالیسم
Rate this post

همانند تمام اشکال سوسیالیسم، ایدئولوژی فاشیستی نیز قبل از هر چیز حمله‌ای به لیبرالیسم کلاسیک بود. لیبرالیسم کلاسیک فلسفه‌ای است که شاکلۀ سرمایه‌داری را تشکیل می‌دهد و احتمالاً نخستین‌بار این موضوع در کتابِ لیبرالیسم فون میزس به وضوح بیان شده باشد.

فاشیسم و سوسیالیسم

  • طبق تعریف میزس، ویژگی‌های کلیدی لیبرالیسم کلاسیک، حقِ مالکیت، آزادی، صلح، برابری در برابر قانون، پذیرش نابرابری درآمد و ثروت بر اساس واقعیت منحصربه‌فرد بودن انسان، دولت مشروطۀ محدود و مدارا است.

تمام اشکال سوسیالیسم بدون حمله‌ به تک‌تک این اصول، به خصوص مالکیت خصوصی، وجود نخواهد داشت. در واقع، «الغای مالکیت خصوصی» ایدۀ برجستۀ مانیفست کمونیست است. نظریه‌پردازان و مبلغان سوسیالیستی همچون بنیتو موسولینی سال‌ها با اصول لیبرالیسم کلاسیک و کاپیتالیسم مبارزه کردند تا زمینۀ ایدئولوژیکی لازم برای معرفی مدل سوسیالیستی خود را ایجاد کنند.

موسولینی در کتاب خود، فاشیسم: دکترین و نهادها، می‌نویسد که: «مفهوم فاشیستی از زندگی بر اهمیت دولت تأکید می‌کند و فرد را تا آنجا که منافع وی با دولت منطبق باشد می‌پذیرد… این مفهوم با لیبرالیسم کلاسیکی… که دولت را به نام فرد انکار می‌کند در تضاد است.»

  • فصل دوم کتاب راه بردگی شباهت‌ها و تفاوت‌های فلسفه‌های جمع‌گرا، که تمام اشکال سوسیالیسم جزء این فلسفه می‌باشد، با فلسفۀ فردگرا را که به عنوان احترام به فرد به عنوان یک فرد تعریف می‌شود بررسی می‌کند.
  • فلسفۀ فردگرا ادعا می‌کند که هر فرد مالک خود است و نباید در بازی‌های شطرنج سیاسی که سیاستمداران اداره می‌کنند، بازیچه در نظر گرفته یا به عنوان «موش‌» انسانی در آزمایش مهندسان سوسیال به کار گرفته شود.

سوسیالیست‌ها دقیقاً به عکس چنین چیزی باور دارند. همان‌گونه که خود موسولینی بیان می‌کند: «این نظریه که جامعه تنها برای تأمین رفاه و آزادی افرادی که آن جامعه را تشکیل می‌دهند وجود دارد، با برنامه‌های طبیعت که تنها به گونه‌ها اهمیت می‌دهد و حاضر است فرد را قربانی کند مطابقت ندارد.»

  • بنابراین، این ایده که افراد را می‌توان و باید برای «مصلحت عمومی» قربانی کرد، ذات و ماهیت فلسفۀ فاشیستی/سوسیالیستی/جمع‌گرایی است.

موسولینی زمانی اعلام کرد که ایده‌های لیبرالیسم کلاسیک مرده‌اند و با غرور گفت که: «اگر قرن نوزدهم، قرن فرد بود (لیبرالیسم بر فردگرایی دلالت دارد)، ما باور داریم که این قرن، قرن جمع و بنابراین قرن دولت خواهد بود… اگر لیبرالیسم کلاسیک بیانگر فردگرایی است، فاشیسم بیانگر دولت است.»

موسولینی مانند مارکس و انگلس، سرمایه‌داری و بازار آزاد را به شدت محکوم کرد. او از «پیگیری خودخواهانۀ رفاه مادی» انتقاد و فاشیسم را «واکنشی… در مقابل مفهوم مادیِ سست از خوشبختی» اعلام کرد.

  • علاوه بر این، موسولینی از مخاطبان خود خواست که «ادبیات اقتصادی قرن هجدهم را کنار بگذارند» که احتمالاً این گفتۀ او به نوشته‌های آدام اسمیت دربارۀ بازار آزاد اشاره دارد.

در این زمینه: ریشه های سوسیالیستی فاشیسم

برگرفته از کتاب: مشکل سوسیالیسم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *